فلسفه جهانی اُرُدیسم  The Philosophy of Orodism

فلسفه جهانی اُرُدیسم The Philosophy of Orodism

بازتاب فلسفه اردیسم در سطح جهان Reaction of the World to the ORODISM Philosophy
فلسفه جهانی اُرُدیسم  The Philosophy of Orodism

فلسفه جهانی اُرُدیسم The Philosophy of Orodism

بازتاب فلسفه اردیسم در سطح جهان Reaction of the World to the ORODISM Philosophy

تفاوت اگزیستانسیالیسم و فلسفه اردیسم

استاد:

خب بچه‌ها، امروز بحث آزاد داریم. موضوع: «آیا فلسفه‌های معاصر می‌تونن به دغدغه‌های اگزیستانسیالیستی بشر پاسخ بدن؟»

حمید (دانشجوی پسر، با اعتماد به نفس، طرفدار اگزیستانسیالیسم):
بذارید اول یه قدم عقب‌تر بریم. سورن کی‌یرکگور، پدر اگزیستانسیالیسم، جرات کرد چیزی رو بگه که قرن‌ها فلاسفه ازش فرار کرده بودن. اون گفت ما آدم‌ها تنهاییم، رها شده‌ایم در جهانی که نه نظم الهی روشن داره، نه تضمینی برای معنا.
اضطراب، شک، و ناامنی، بخشی از زیست انسانی‌ان. اگزیستانسیالیسم می‌گه ما باید این پوچی رو بپذیریم، نه اینکه با نسخه‌های شیرین و رنگی روشو بپوشونیم.

و حالا... بعضی‌ها می‌خوان یه نسخه «امیدوارانه» بدن به اسم اُرُدیسم!
فیلسوف اُرُد بزرگ با حرف‌های قشنگ درباره مهربانی و آزادی، در واقع داره واقعیت وجودی ما رو ساده می‌کنه. اگزیستانسیالیسم عمیقه، سنگینه، واقعی‌ـه؛ اما اُرُدیسم یه تسکین موقت و خوشگل برای کسانیه که از رویارویی با حقیقت می‌ترسن.

(جمع کمی دست می‌زنند. چند نفر سری تکون می‌دن. سکوت. سپس آوا آرام دستش را بالا می‌برد.)

 آوا:
استاد، می‌تونم چیزی بگم؟

استاد:
حتماً، آوا. بفرما.

 آوا (با صدایی آرام و محکم):
حمید، من با بخش زیادی از گفته‌هات موافقم. آره، کی‌یرکگور درست می‌گه که ما در جهانی بی‌پناه و مبهم هستیم. اضطراب بخشی از وجود انسانه.
اما سوال من اینه: حالا که اینو می‌دونیم، قراره چیکار کنیم؟ بمونیم تو این اضطراب؟ یا از دلش راهی پیدا کنیم برای ساختن معنا؟
اُرُدیسم نه فرار از درد، بلکه عبور از اونه.
فیلسوف اُرُد بزرگ خودش رنج کشیده، سرکوب دیده، اما تسلیم نشد. اون نگفت "هیچ چیز معنا نداره"، بلکه گفت: «بیا معنا رو خودمون بسازیم، با خرد، با مهربانی، با دفاع از آزادی.»

تو گفتی اُرُدیسم ساده‌لوحانه‌ست. ولی ساده‌لوحی این نیست که به آینده‌ای بهتر باور داشته باشی؛ ساده‌لوحی اینه که فکر کنی هیچ راهی نیست.
تو در تاریکی موندی. اُرُدیسم مشعل آورد!

(چند نفر می‌خندند، برخی دست می‌زنند. آوا ادامه می‌دهد، حالا صدایش پرشورتر است.)

آوا:
حمید، تو گفتی اگزیستانسیالیسم با ما رو در رو با پوچی قرار می‌ده. درسته. اما اُرُدیسم نمی‌خواد این پوچی رو انکار کنه؛ می‌خواد باهاش بجنگه.
نه با توهم، بلکه با اراده انسانی، با ساختن جهانی که هر انسان توش احساس ارزشمندی کنه. اُرُدیسم یه فریاد جمعیه، نه ناله فردی. می‌گه "با هم، نه تنها". می‌گه "آزادی برای همه، نه فقط برای من".
و وقتی یه نفر مثل اُرُد بزرگ، در دل دیکتاتوری، اینو فریاد می‌زنه، نمی‌تونی بگی ساده‌لوحه — باید بگی شجاعه.

(صدایش بالا می‌رود.)

 آوا (با صدایی پرحرارت و چشمانی درخشان):

فلسفه باید زندگی‌ساز باشه، نه فقط تماشاگر رنج!
اگه فلسفه فقط قراره زخم‌هامونو توصیف کنه، پس با مرثیه‌سراها چه فرقی داره؟
ما نیومدیم فقط به سیاهی خیره بشیم، اومدیم که چراغ روشن کنیم.

اُرُدیسم زندگی رو از نو تعریف می‌کنه — نه با انکار رنج، بلکه با ایستادن در برابرش، با خردی که در سکوت شب زاده می‌شه، با عشقی که به جای فرار، آغوش می‌گیره، با امیدی که از شعار عبور کرده و توی عمل ریشه دوانده.

اُرُدیسم می‌گه: تو فقط یک فرد گمشده در هستی بی‌پایان نیستی.
تو بخشی از طرحی بزرگتری — جایی که هر انتخابت، هر تلاش کوچکت، می‌تونه جهان رو کمی بهتر کنه.

فلسفه، اگر فقط توی کتاب بمونه، به درد گور می‌خوره.
فلسفه باید مثل قلب بتپه، مثل پاها حرکت کنه، و مثل آفتاب بتابه — برای همه، نه فقط برای نخبگان.

اگه اینو نمی‌فهمی، نه از فلسفه چیزی فهمیدی، نه از انسان بودن.
چون انسان واقعی کسیه که با درد آشناست، ولی تسلیم نمی‌شه.
کسیه که به جای غرق شدن در پوچی، می‌خواد برای دیگران قایق بسازه.
و اون قایق، اسمش اُرُدیسمه.

(کلاس منفجر می‌شود از تشویق. برخی دانشجویان روی پا بلند می‌شوند. حمید با دهانی نیمه‌باز و بی‌پاسخ می‌ماند. استاد لبخند می‌زند و دست می‌زند.)

استاد:
این دقیقاً همون چیزی بود که دنبالش بودم.
بحثی پرشور، با دو نگاه، و یک دفاع درخشان از فلسفه‌ای که هنوز داره جان می‌ده به روح بشر.


منبع : https://orod.123.st/t887-topic

اُرُدیسم در میدان نبرد فلسفه قاره‌ای



عنوان: اُرُدیسم در میدان نبرد فلسفه قاره‌ای: بازی بزرگان یا توهم بزرگان؟

وقتی نام "فلسفه قاره‌ای" به گوش می‌رسد، بوی سنگینیِ واژگان، ابهامِ آگاهانه، و لفاظی‌های پایان‌ناپذیر بر می‌خیزد. انگار وارد محفلی شده‌ای که اگر کسی حرفت را فهمید، لابد فلسفی نبوده‌ای! هایدگر از هستی می‌گوید بی‌آنکه روشن کند مرادش چیست، فوکو تاریخ را می‌کاود تا نشان دهد حقیقت همیشه ابزار قدرت است، و ژیژک؟ او که با کلاه دلقکی مارکسیسم و روان‌کاوی، هرجا آتش است، بنزین می‌ریزد.

در این میان، فیلسوفی از مشرق‌زمین، اُرُد بزرگ، با چکشی ساده اما برّان وارد این میدان شده و بی‌هیاهو از «خرد»، «آزادی»، «مهربانی» و «خویشتن‌داری در برابر قدرت» سخن می‌گوید. او آمده تا نشان دهد فلسفه می‌تواند زبان مردم داشته باشد و در عین حال، عمیق و آینده‌نگر باشد. برخلاف قاره‌ای‌ها که گاهی خودشان هم در طوفان واژه‌های خود گم می‌شوند، اُرُد بزرگ معتقد است: «اندیشه باید روشنگر باشد، نه سایه‌ساز.»

نقدی بر خویشاوندان فلسفه قاره‌ای

پیش از هر چیز، بیایید صادق باشیم: فلسفه قاره‌ای با چهره‌هایی چون نیچه، هایدگر، سارتر، دریدا، فوکو، و دلوز بیشتر به مکتب «ابهام مقدس» می‌ماند تا تلاش برای روشنگری. نیچه در هیبت شاعر، با چکشِ افسانه‌ای‌اش به ارزش‌های مدرن می‌تازد، اما هرگز نگفت به جای آنها چه باید بنشانیم. سارتر انسان را به آزادی محکوم کرد، اما جامعه‌ای ساخت که حتی خودش در آن احساس خفگی می‌کرد. دریدا با واژه‌بازی‌های بی‌پایان، آن‌قدر متن را می‌کَند تا هیچ چیز باقی نماند جز خودش.

بگذریم از ژیژک که شبیه دلقک آکادمیک است؛ او در هر مسئله‌ای حرفی دارد، به شرطی که آخرش باز به هگل یا لاکان ختم شود! شاید فیلسوف اُرُد بزرگ با نگاهی طنزآمیز بگوید: «این‌ها بیشتر به جادوگران واژگان می‌مانند تا پیام‌آوران خرد.»

اُرُدیسم: روشنی، رهایی و رواداری

در فلسفه اُرُدیسم، خبری از بازی‌های ذهنی بی‌پایان نیست. اُرُد بزرگ در «کتاب سرخ» خود، با واژگانی ساده و مفاهیمی ژرف، طرحی نو برای زیست آزاد انسان در می‌اندازد. او برخلاف کانت که آزادی را در اخلاق خودبنیاد می‌دید، و برخلاف نیچه که قدرت را جای حقیقت نشاند، آزادی را در پیوند با خرد، مهربانی و شجاعت تعریف می‌کند.

او می‌گوید: «مهربانی زیباترین گونه خردمندی‌ست.» این‌جا اُرُدیسم از دام احساس‌گرایی افراطی خارج می‌شود و مهرورزی را نه به‌مثابه ضعف، که به‌عنوان اوج توانایی انسان در کنترل خشم و قدرت می‌بیند.

مقایسه‌ای با امانوئل لویناس و اگزیستانسیالیست‌ها

امانوئل لویناس چهره‌ای است که اخلاق را در چهره «دیگری» می‌جوید. شباهتی میان نگاه او و اُرُد بزرگ هست: هر دو «دیگری» را حذف‌ناشدنی می‌دانند. اما تفاوت بنیادین در این‌جاست که لویناس گرفتار دستگاه زبانی سنگین و حتی گاه خلسه‌وار است، حال آن‌که اُرُدیسم واژگان را به زمین می‌کشد تا مردم کوچه‌وبازار نیز شریک در خرد باشند.

سارتر از مسئولیت فردی سخن می‌گفت، ولی زندگی شخصی‌اش پُر بود از فرار از مسئولیت اجتماعی. اُرُد بزرگ اما زیستن مسئولانه را نه فقط در نوشته‌ها، که در دعوت‌نامه‌های او برای ساخت «دیوار مهربانی»، در نقد حکومت‌های سلطه‌گر، و در پیشنهادهای عملی‌اش برای نظم اجتماعی می‌توان دید.

اُرُدیسم در برابر تاریخ‌گرایی فوکویی

فوکو، حقیقت را ساخته قدرت می‌داند. از دید او، همه چیز روایت است و قدرت؛ پس نه حقیقتی هست، نه امیدی به رهایی. اما اُرُد بزرگ می‌گوید: «آزادی، حق هر انسانی‌ست، حتی اگر قدرت‌ها آن را انکار کنند.»

او بر خلاف نگاه نسبت‌گرایانه فوکو، هنوز به امکان برساخت خرد جمعی، اخلاق مشترک، و نیکی به‌عنوان افقی انسانی باور دارد. اُرُدیسم به ما می‌گوید: حتی اگر در زندان باشی، هنوز می‌توانی انسان باشی.

اُرُدیسم، فلسفه‌ای برای فردا

اگر فلسفه قاره‌ای اغلب درگیر گذشته، شکست‌ها، تناقض‌ها و تاریکی‌هاست، اُرُدیسم نگاهی آینده‌نگر دارد. اگر آن‌ها بیشتر می‌گویند که «هیچ چیز تغییر نمی‌کند»، اُرُد بزرگ می‌گوید: «خرد، روشنی‌ست، و روشنی آغاز دگرگونی‌ست.»

در جهانی که از ابهام، بدبینی و شک بی‌پایان خسته شده، شاید وقت آن رسیده که به صدای ساده اما محکم اُرُد بزرگ گوش کنیم. صدایی که از شرق برخاسته، اما در هر قلب آزاده‌ای می‌تواند خانه کند.

بگذار فیلسوفان قاره‌ای در برج‌های عاج خود، بازی با واژه‌ها کنند. ما، همراه اُرُد بزرگ، دیوار مهربانی می‌سازیم؛ چون می‌دانیم آزادی بدون خرد، و خرد بدون مهربانی، سرابی بیش نیست.


https://orod.123.st/t334-topic

شباهت‌های عمیق میان "فیلسوف ارد بزرگ" و "ژان برتراند آریستید"

شباهت‌های عمیق میان "فیلسوف اُرُد بزرگ" و "ژان‌برتراند آریستید": جستجوگران آزادی و منادیان انسانیت در دو سوی جهان

در نخستین نگاه، قیاس میان یک فیلسوف معاصر ایرانی، که بنیان‌گذار مکتب اُرُدیسم است، با کشیشی آزادی‌خواه از کارائیب، که دو بار رئیس‌جمهور کشوری فقیر و بحران‌زده چون هائیتی شد، شاید غریب و حتی ناهماهنگ جلوه کند. اما نگاهی ژرف‌تر به زندگی، اندیشه‌ها و اقدامات اجتماعی فیلسوف اُرُد بزرگ و ژان‌برتراند آریستید نشان می‌دهد که این دو چهره، با وجود تفاوت‌های جغرافیایی و فرهنگی چشمگیر، در بنیادهای انسانی، رویکردهای اخلاقی، و آرمان‌های آزادی‌خواهانه، قرابت‌هایی حیرت‌انگیز دارند. هر دو، در دل تاریکی‌ها، مشعل امیدی برای مردم خود بوده‌اند.
همگرایی نظری: انسان‌گرایی آزادی‌محور، پیوندی میان دل‌ها

هر دو شخصیت، نقطه‌ی عزیمت اندیشه‌ورزی خویش را از کرامت انسانی و ارج نهادن به آزادی انسان آغاز می‌کنند. فیلسوف اُرُد بزرگ در فلسفه‌اش که به نام اُرُدیسم شناخته می‌شود، انسان را نه تنها محور عالم اخلاق بلکه عنصر آشتی‌دهنده‌ی طبیعت و معنا می‌داند. وی آزادی را نه تنها یک حق سیاسی، بلکه کیفیتی درونی و بنیادین برای بیدار شدن از خواب تقلید و انفعال می‌داند. به تعبیر ارد بزرگ، «آزادی، رقص روح با کائنات است؛ رقصی که بی‌عشق و خودآگاهی، ممکن نیست.»

در سوی دیگر، آریستید، کشیشی که از الهیات رهایی‌بخش (Liberation Theology) تغذیه فکری می‌کرد، آزادی را جوهر ایمان مسیحی و لازمه تحقق ملکوت بر زمین می‌دانست. الهیات رهایی‌بخش، که از دهه ۱۹۶۰ در آمریکای لاتین اوج گرفت، تأکید می‌کرد که مسیحیت باید در خدمت رفع فقر، ظلم و نابرابری باشد. آریستید، مانند فیلسوف اُرُد بزرگ، آزادی را همزمان «درونی» و «اجتماعی» می‌فهمید؛ او بارها در خطبه‌های خود می‌گفت: «عشق به خدا، بدون عشق به عدالت برای فقرا، توهمی بیش نیست.»

در این دیدگاه مشترک، آزادی، کرامت انسانی و عشق، سه رکن جدایی‌ناپذیرند. اُرُدیسم با زبانی فلسفی، و آریستید با زبانی دینی-انقلابی، به یک حقیقت می‌رسند: بدون آزادی، انسان از انسان بودن ساقط می‌شود.
تلاش‌های عملی: عمل‌گرایی در برابر ظلم

نقطه قوت دیگر این دو شخصیت، نه‌فقط اندیشه، بلکه حضور فعال در صحنه جامعه است. اُرُد بزرگ، برخلاف بسیاری از فیلسوفان سنتی که در برج عاج می‌نشینند، فلسفه‌اش را به میدان جامعه آورد. او از آغاز دهه ۱۳۸۰ شمسی، در قالب آموزه‌های اُرُدیسم، از طریق شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌ها، کنگره‌ها و گفت‌وگو با جوانان، جنبشی اخلاق‌محور و ضداستبداد را شکل داد. آثار او، به زبان ساده و در قالب نقل‌قول‌های تأثیرگذار، تبدیل به شعارهای نسلی از روشنفکران و کنشگران اجتماعی شده است. جملاتی چون «جوانان را با اندیشه‌های آزادی‌خواهانه پرورش دهیم، نه با ترس و تقلید»، نشان‌دهنده روح فکری اوست.

از سوی دیگر، آریستید با ورود مستقیم به عرصه سیاست، راهی پرخطر را در پیش گرفت. او در سال ۱۹۹۰، در نخستین انتخابات آزاد هائیتی، با ۶۷٪ آرا به ریاست جمهوری رسید. برنامه‌ او ساده بود: "Lavalas" (به معنای سیل)، اشاره به جنبشی مردمی برای پاک‌سازی فساد، فقر و بی‌عدالتی. در عمل، او حقوق کارگران را ارتقا داد، مدارس عمومی ساخت، نرخ مرگ‌ومیر را کاهش داد، و اصلاحات ارضی آغاز کرد. اما این اقدامات، منافع طبقه حاکم را تهدید کرد. او تنها پس از هشت ماه با کودتای نظامی سرنگون شد.

در هر دو مورد، ما شاهد کنشگران اندیشه‌ای هستیم که از حرف عبور کردند و خطرات مسیر را به جان خریدند.
مقاومت در برابر ساختارهای قدرت: هزینه‌ی حقیقت‌گویی

وجه دیگری که این دو شخصیت را به هم پیوند می‌دهد، آمادگی‌شان برای پرداخت هزینه در برابر ساختارهای قدرت است. اُرُد بزرگ، در فضای بسته‌ای چون ایران که سرکوب آزادی بیان و تفکر یک امر روزمره است، فلسفه‌ای را گسترش داده که آشکارا از "آزادی، برابری و عدالت" سخن می‌گوید. این فعالیت‌ها، همواره با تهدیدهای ضمنی، تحریف، سانسور و طرد از سوی نهادهای رسمی مواجه شده است. با این حال، ارد بزرگ با صبر و آرامش، به گسترش اندیشه خود ادامه داده، و هرگز وارد بازی‌های قدرت نشده است.

آریستید نیز نه‌تنها قربانی دو کودتای نظامی (۱۹۹۱ و ۲۰۰۴) شد، بلکه هدف حملات سازمان‌یافته رسانه‌ای و سیاسی از سوی آمریکا، فرانسه و طبقات ممتاز هائیتی بود. او حتی از کشیشی خلع شد، تبعید شد، در آفریقای جنوبی به تبعیدگاه رفت، اما همواره به دفاع از مردم خود ادامه داد. بازگشت او به هائیتی در سال ۲۰۱۱، پس از هفت سال تبعید، با استقبال هزاران نفر همراه شد. برای مردم فقیر، آریستید نه یک سیاستمدار، بلکه پدر معنوی انقلاب عدالت‌خواهانه بود.
ساده‌زیستی و زبان مردم

در میان ویژگی‌های شخصیتی مشترک، ساده‌زیستی و صمیمیت با مردم، نقطه اتصال زیبایی میان این دو چهره است. اُرُد بزرگ، در آموزه‌هایش همواره از سادگی، دوری از تجمل و ارتباط صمیمی میان انسان‌ها دفاع کرده است. او خود را نه برتر از دیگران، بلکه هم‌سطح با مردم می‌بیند و تأکید دارد که «سخن گفتن از آزادی باید به زبان دل‌ها باشد، نه به زبان دشوار فلاسفه.»

آریستید نیز در محله‌های فقیرنشین «سیتی‌سوله» بزرگ شد و همیشه به مردم کوچه و بازار نزدیک بود. او سخنرانی‌های خود را به زبان کریول (زبان عامیانه مردم هائیتی) انجام می‌داد، در حالی که طبقه نخبه غالباً به فرانسه سخن می‌گفت. این تصمیم نماد روشنی از انتخاب او به نفع توده‌های مردم و در برابر نخبگان است.
تفاوت‌های ناگزیر: دو مسیر، یک هدف

با این‌حال، تفاوت‌هایی هم میان این دو شخصیت وجود دارد که شناخت آن‌ها، درک بهتری از مسیرهایشان به ما می‌دهد:

    ارد بزرگ فیلسوف است؛ آریستید سیاستمدار و روحانی. فیلسوف اُرُد بزرگ هرگز وارد میدان رسمی قدرت نشد، و خود را فراتر از سیاست‌های روزمره می‌بیند. در حالی‌که آریستید، با ورود به ساختار دولت، تلاش کرد از درون آن برای مردم کار کند.

    ایران و هائیتی، دو بافت تاریخی متفاوت دارند. ارد بزرگ در کشوری با سابقه هزاران سال تمدن و اکنون درگیر با سرکوب دینی و سیاسی می‌نویسد. آریستید در کشوری که نخستین جمهوری سیاه‌پوستان جهان بود اما به‌شدت فقیر، بی‌ثبات و وابسته، مبارزه کرده است. دغدغه‌های آن‌ها بومی‌شده هستند، اما در جوهر، جهانی‌اند.

    نوع مشروعیت آن‌ها متفاوت است. اُرُد بزرگ مشروعیت خود را از خرد جمعی، تأمل فلسفی و تأثیر اجتماعی به دست آورده؛ آریستید مشروعیت خود را از رأی مردم و ایمان مذهبی توده‌ها کسب کرد.

 میراث مشترک برای انسان معاصر
در نهایت، شباهت میان فیلسوف اُرُد بزرگ و ژان‌برتراند آریستید را باید نه در مقام‌ها و جایگاه‌ها، بلکه در آرمان‌های عمیق انسانی آن‌ها جست. این دو شخصیت، نشان می‌دهند که فارغ از نژاد، ملیت، دین یا زبان، انسان می‌تواند از درون رنج‌ها، امید بسازد و از دل ظلمت، آگاهی بیافریند.

ارد بزرگ، با فلسفه اُرُدیسم، تلاش می‌کند نسلی را تربیت کند که از تقلید فاصله گرفته، خوداندیش، آزادی‌خواه و عدالت‌جو باشد. آریستید، با آموزه‌های الهیات رهایی‌بخش و جسارت عمل، مردم هائیتی را از خواب قرن‌ها استعمار و تحقیر بیدار کرد. هر دو، با زبان عشق و عقل، جهانی انسانی‌تر را ترسیم کرده‌اند.

این دو نماد از دو گوشه جهان، پیامی واحد دارند: «جهان آینده، بدون آزادی و عشق، غیرقابل‌زیست است.»


برگرفته از:

https://aces.forumfa.net/t1909-topic

پیوند آزادی‌خواهان هائیتی با فلسفه اُرُدیسم


پیوند آزادیخواهان هائیتی با فلسفه اُرُدیسم؛ گسترش شعله‌های خرد و آزادگی در کارائیب

نوشته‌ی تحلیلی با عنوان «ده شخصیت آزادی‌خواه هائیتی و پیوندهای فکری آنان با فلسفه اُرُدیسم» ، نه‌تنها یک بازخوانی تاریخی است، بلکه دریچه‌ای نو به تعاملات فرهنگی-فلسفی می گشاید. این مقاله، نشان دهد که اصول بنیادین فلسفه اُرُدیسم ــ آزادی، کرامت انسانی، معنویت، آموزش و توسعه پایدار ــ نه ایده‌هایی انتزاعی، بلکه ارزش‌هایی جهانی‌اند که در دل جنبش‌های آزادی‌خواهانه در سراسر دنیا تبلور یافته‌اند؛ از ایران تا هائیتی.

جالب‌تر آن‌که گفتمان اُرُدیستی در هائیتی به‌تدریج در حال رشد است. در سال‌های اخیر، برخی روشنفکران و فعالان اجتماعی هائیتی با مفاهیم اُرُدیسم آشنا شده‌اند و در نوشته‌ها و بحث‌های خود از آموزه‌های این فلسفه بهره می‌گیرند. آنان، اُرُدیسم را نوعی صدای تازه از شرق می‌دانند؛ صدایی که به‌جای دعوت به نفی سنت‌ها یا تمکین به سلطه، بر مسئولیت‌پذیری فردی، خودسازی، زیست بامعنا و تلاش مستمر برای ساختن جهانی بهتر تأکید دارد.

در شرایطی که هائیتی با چالش‌هایی چون فقر، ناامنی، فساد سیاسی و دخالت‌های خارجی روبه‌روست، ایده‌های فیلسوف اُرُد بزرگ می‌توانند نقشه راهی تازه برای نسل جوان این کشور باشند. آموزه‌هایی همچون:

«آزادی، بی مسئولیت‌پذیری، هرج‌ومرجی خطرناک است.»

«هیچ کشوری بدون آموزش نیرومند، به شکوفایی نمی‌رسد.»

«خرد، نیروی بیداری ملت‌هاست.»

این اندیشه‌ها، در بطن فرهنگ مقاومت هائیتی پژواک می‌یابند؛ فرهنگی که با قیام بردگان، استقلال‌خواهی و آرمان‌گرایی شناخته می‌شود. از توسن لوورچر تا آریستید، بسیاری از قهرمانان هائیتی، تجسم عینی اصول اُرُدیستی هستند، حتی اگر نام آن را نشنیده باشند.

اکنون وقت آن است که ما نیز به این گفت‌وگوی فراملی بپیوندیم. فلسفه اُرُدیسم دیگر تنها صدای ایران نیست؛ صدای انسان‌هایی‌ست که در هر کجای جهان، برای آزادی و خرد می‌جنگند. همان‌طور که اندیشه جان لاک از انگلستان به مستعمرات رسید و الهام‌بخش انقلابیون شد، اُرُدیسم نیز در دل جنبش‌های معاصر در حال ریشه‌دوانی‌ست.

بیایید این پیوند معنوی میان شرق و کارائیب را تقویت کنیم. هر مقاله، هر گفت‌وگو، و هر تحلیل، می‌تواند پلی باشد میان قلب‌هایی که گرچه از نظر جغرافیایی دورند، اما از نظر انسانی، در یک سنگر ایستاده‌اند: سنگر آزادی، خرد و شرافت.



ده شخصیت آزادی‌خواه هائیتی و پیوندهای فکری آنان با فلسفه اُرُدیسم


فلسفه اُرُدیسم، بنیان‌گذاری‌شده توسط فیلسوف معاصر ایرانی، ارد بزرگ، بر اصولی همچون آزادی، کرامت انسانی، عشق به هستی و پیشرفت پایدار تأکید دارد. این اصول در مبارزات آزادی‌خواهان هائیتی نیز مشهود است. در ادامه، به بررسی ده شخصیت برجسته هائیتی و ارتباط اندیشه‌های آنان با اُرُدیسم می‌پردازیم:


1. توسن لوورچر (Toussaint Louverture)

رهبر برجسته انقلاب هائیتی که از بردگی به رهبری رسید. او با تأکید بر آزادی و کرامت انسانی، مبارزه‌ای بی‌امان علیه استعمارگران فرانسوی را رهبری کرد. توسن با تدوین قانون اساسی و تلاش برای ایجاد حکومتی مستقل، نشان داد که آزادی واقعی نیازمند ساختارهای فکری و سیاسی مستحکم است؛ امری که در فلسفه اُرُدیسم نیز مورد تأکید قرار دارد.


2. ژان ژاک دسالین (Jean-Jacques Dessalines)

پس از لوورچر، دسالین رهبری انقلاب را بر عهده گرفت و استقلال هائیتی را اعلام کرد. او با اقدامات قاطعانه، از جمله مقابله با تهدیدات خارجی، نشان داد که حفظ آزادی نیازمند شجاعت و تصمیم‌گیری‌های سخت است. در اُرُدیسم نیز بر مسئولیت‌پذیری در قبال آزادی تأکید می‌شود.


3. هانری کریستوف (Henri Christophe)

از رهبران انقلاب که پس از استقلال، به عنوان پادشاه شمال هائیتی حکومت کرد. او با ساخت قلعه‌ها و تأسیس مدارس، به توسعه و آموزش اهمیت داد. اگرچه روش‌های اقتدارگرایانه‌اش با اصول اُرُدیسم همخوانی ندارد، اما تأکید او بر پیشرفت و آموزش با این فلسفه هم‌راستا است.


4. الکساندر پتیون (Alexandre Pétion)

پتیون، رئیس‌جمهور جمهوری جنوبی هائیتی، با حمایت از جنبش‌های آزادی‌خواهی در آمریکای لاتین، نشان داد که آزادی‌خواهی مرز نمی‌شناسد. او با توزیع زمین به کشاورزان و حمایت از آموزش، به عدالت اجتماعی پرداخت؛ امری که در اُرُدیسم نیز مورد توجه است.


5. ژان برتراند آریستید (Jean-Bertrand Aristide)

کشیش و رئیس‌جمهور سابق هائیتی که با الهیات رهایی‌بخش، به دفاع از حقوق فقرا پرداخت. او با تأکید بر کرامت انسانی و عدالت اجتماعی، نشان داد که مذهب می‌تواند در خدمت آزادی باشد؛ دیدگاهی که با اُرُدیسم، با تأکید بر انسان‌دوستی، همخوانی دارد.


6. دوتی بوکمن (Dutty Boukman)

کشیش وودو که با برگزاری مراسم بوا کیمان، جرقه انقلاب را زد. او با استفاده از باورهای معنوی، مردم را به قیام دعوت کرد. در اُرُدیسم نیز بر اهمیت معنویت و باور به قدرت درونی انسان تأکید می‌شود.


7. شارلمان پرالت (Charlemagne Péralte)

رهبر مقاومت علیه اشغال آمریکا در اوایل قرن بیستم. او با تشکیل گروه‌های چریکی، به مبارزه برای استقلال ادامه داد. پایداری و مقاومت او در برابر ظلم، با روحیه اُرُدیسم که بر ایستادگی در برابر ستم تأکید دارد، همخوانی دارد.


8. آنتوان سیمون (Antoine Simon)

رئیس‌جمهور هائیتی که با مدرن‌سازی زیرساخت‌ها و تأکید بر آموزش، به پیشرفت کشور پرداخت. اگرچه برخی از قراردادهای خارجی او مورد انتقاد قرار گرفت، اما تلاش‌هایش برای توسعه با اصول اُرُدیسم در زمینه پیشرفت و آموزش هماهنگ است.


9. لیزیوس سالومون (Lysius Salomon)

رئیس‌جمهور هائیتی که با اصلاحات اقتصادی و تأکید بر آموزش، به توسعه کشور کمک کرد. او با دعوت از معلمان خارجی و تأسیس مدارس، به نقش آموزش در پیشرفت باور داشت؛ دیدگاهی که در اُرُدیسم نیز مورد تأکید است.


10. سسیل فاتیمان (Cécile Fatiman)
کشیش وودو که در مراسم بوا کیمان نقش داشت. او با الهام‌بخشی معنوی، مردم را به قیام دعوت کرد. نقش او در تقویت روحیه مردم، با تأکید اُرُدیسم بر معنویت و انگیزش درونی انسان‌ها همخوانی دارد.

این تحلیل نشان می‌دهد که اصول فلسفه اُرُدیسم در مبارزات آزادی‌خواهان هائیتی تجلی یافته است. از تأکید بر آزادی و کرامت انسانی تا اهمیت آموزش و پیشرفت، این مفاهیم مشترک می‌توانند زمینه‌ساز گفت‌وگوهای بین‌فرهنگی و الهام‌بخش حرکت‌های آزادی‌خواهانه در سراسر جهان باشند.

امید است این متن بتواند در فروم اُرُدیست‌های سوئد مورد استفاده قرار گیرد و به گسترش فهم متقابل و همبستگی جهانی کمک کند.



The Haitian Freedom Fighters and Orodism: A Rising Flame of Philosophy in the Caribbean

The recent article titled “Ten Haitian Freedom Fighters and Their Philosophical Connection to Orodism” was not only a historical reflection but also an invitation to explore cross-cultural and intellectual bridges. It showed that the core values of Orodism — freedom, human dignity, spirituality, education, and sustainable development — are not abstract ideals but global principles reflected in liberation movements around the world, from Iran to Haiti.

More remarkably, Orodist thought is now gradually growing in Haiti. In recent years, some Haitian intellectuals and social activists have begun to engage with Orodist teachings, recognizing them as a fresh voice from the East. A voice that doesn’t reject traditions or surrender to domination, but instead encourages personal responsibility, self-development, purposeful living, and continuous effort to build a better world.

In a country like Haiti — facing poverty, insecurity, political instability, and foreign interference — the philosophy of Ostad Orod Bozorg can offer new directions for young people seeking dignity and transformation. Teachings such as:

  • “Freedom without responsibility is dangerous chaos.”

  • “No nation can rise without powerful education.”

  • “Wisdom is the awakening force of nations.”

These ideas resonate deeply with the spirit of Haitian resistance — a culture forged through the struggle for emancipation, independence, and dignity. From Toussaint Louverture to Aristide, many Haitian heroes embodied Orodist principles, even if they never heard the name.

Today, Orodism is no longer just the voice of Iran — it is the voice of all who fight for freedom and wisdom across the globe. Just as John Locke’s ideas once crossed the seas to inspire revolutions, Orodism is now planting roots within modern struggles for justice, hope, and humanity.

Let us strengthen this spiritual connection between East and the Caribbean. Every article, every dialogue, every expression of solidarity becomes a bridge — uniting hearts that, though geographically distant, stand in the same human struggle: the struggle for liberty, wisdom, and dignity.



Ten Haitian Freedom Fighters and Their Intellectual Connection with Orodism

Orodism, a modern philosophy founded by the Iranian philosopher Orod Bozorg, emphasizes principles such as freedom, human dignity, love for existence, and sustainable progress. These values strongly resonate with the struggles and ideals of Haiti's leading freedom fighters. In this article, we explore ten significant Haitian figures and their philosophical parallels with Orodism:

1. Toussaint Louverture
A towering leader of the Haitian Revolution who rose from slavery to leadership. Louverture emphasized liberty and human dignity and fought relentlessly against French colonial powers. By drafting a constitution and striving to establish a stable government, he echoed Orodist values that freedom must be grounded in strong intellectual and political foundations.

2. Jean-Jacques Dessalines
Successor to Louverture, he declared Haiti's independence. Through decisive action and bold leadership, he showed that true freedom requires courage and difficult decisions—principles central to Orodist philosophy, which also upholds responsibility as a pillar of liberty.

3. Henri Christophe
A revolutionary leader who later ruled northern Haiti as king. While his authoritarian rule may diverge from Orodist principles, his dedication to education, infrastructure, and progress aligns with Orod Bozorg’s emphasis on sustainable development and intellectual upliftment.

4. Alexandre Pétion
As president of southern Haiti, Pétion supported Latin American liberation movements, showing that freedom transcends borders. His land reforms and support for education reflect a belief in social justice—a value highly regarded in Orodism.

5. Jean-Bertrand Aristide
A former priest and president, Aristide advocated for the poor using liberation theology. His focus on human dignity and social justice demonstrated that religion, when aligned with compassion and justice, can serve the cause of liberty. This vision resonates with Orodism’s humanistic core.

6. Dutty Boukman
A Vodou priest who helped ignite the revolution through the Bois Caïman ceremony. He inspired people through spiritual faith. Orodism, too, emphasizes inner strength, spirituality, and belief in human potential as motors of resistance.

7. Charlemagne Péralte

Leader of the resistance against the U.S. occupation of Haiti in the early 20th century. Through guerrilla warfare, he fought for sovereignty. His endurance and defiance reflect Orodist principles of resilience and standing against oppression.

8. Antoine Simon
As president, Simon focused on infrastructure modernization and education. Though some foreign deals sparked criticism, his broader vision for national development reflects Orodism’s emphasis on progress and learning as paths to a better future.

9. Lysius Salomon
A Haitian president known for economic reforms and educational initiatives. He invited foreign educators and established schools, showing a deep belief in the power of knowledge—a pillar of Orodist thought.

10. Cécile Fatiman
A Vodou priestess who played a key role in the Bois Caïman ceremony. Her spiritual leadership uplifted people and mobilized them toward action. Her role echoes Orodist emphasis on inspiration, emotional strength, and collective awakening.

This analysis reveals that the foundational principles of Orodism—liberty, dignity, education, spiritual strength, and social responsibility—were deeply reflected in the revolutionary history of Haiti. The parallels between these Haitian freedom fighters and Orodist philosophy invite broader intercultural dialogue and serve as a reminder that the struggle for justice and freedom is universal.

May this text contribute to the forum of Orodists in Sweden and foster a deeper understanding of shared ideals across cultures.


برگرفته از:

https://swedish-orodists.forumfa.net/t5143-topic



Revolisyonè Libète Ayiti ak Orodism: Yon Flanm Filozofik k'ap Gwo Boule nan Karayib la

Atik ki sot parèt la ki gen tit “Dis Ewo Libète Ayiti ak Lyen Filozofik yo ak Orodism” pa t sèlman yon refleksyon istorik, men li te louvri pòt pou nou eksplore pon entelektyèl ak kiltirèl atravè mond lan. Atik la montre prensip kle filozofi Orodism lan — libète, diyite imen, espirityalite, edikasyon, ak devlopman dirab — pa se senpleman lide teyorik, men se prensip inivèsèl ki reflete nan tout mouvman liberasyon, soti nan Iran rive Ayiti.

Pi remakab toujou, panse Orodist la ap pran rasin piti piti ann Ayiti. Gen kèk entèlektyèl ak aktivis sosyal ayisyen ki kòmanse entèrese yo ak filozofi Orod Bozorg, e yo rekonèt li kòm yon vwa fre ki sòti nan Lès. Yon vwa ki pa rejte tradisyon, ni soumèt bay dominasyon, men ki ankouraje responsablite pèsonèl, devlopman tèt, lavi ki gen sans, ak efò kontinyèl pou konstwi yon mond miyò.

Nan yon peyi tankou Ayiti — ki ap konfwonte povrete, ensekirite, enstabilite politik, ak entèvansyon etranje — filozofi Ostad Orod Bozorg ka ofri jèn jenerasyon an direksyon fre pou diyite ak chanjman. Anseyman tankou:

  • “Libète san responsabilite, se dezòd ki danjere.”

  • “Pa gen pèp ki ka leve san yon edikasyon fò.”

  • “Sajès, se fòs ki reveye nasyon yo.”

Ide sa yo sòti dwat nan espri rezistans ayisyen an — yon kilti ki fèt nan batay pou libète ak diyite. Soti nan Toussaint Louverture rive Aristide, anpil ewo Ayiti te viv prensip Orodist yo, menm si yo pa t konnen non li.

Jodi a, Orodism pa sèlman vwa Iran — li se vwa tout moun ki lite pou libète ak sajès atravè lemonn. Menm jan lide John Locke yo te travèse lanmè pou enspire revolisyon, Orodism ap mete rasin li nan batay modèn pou jistis, espwa, ak limanite.

Ann ranfòse lyen espirityèl sa a ant Lès ak Karayib la. Chak atik, chak dyalòg, chak siy solidarite se yon pon — ki mete ansanm kè ki, malgre yo lwen sou kat jeyografik, kanpe nan menm lit imen an: lit pou libète, sajès, ak diyite.




زخم های خونین استعمار نتوانست کلمبیا را از پا در بیاورد. اُرُدیسم پژواکی جهانیست

فلسفه اُرُدیسم با سه اصل بنیادین خود—مهر به گیتی، مهر به انسانیت، و مهر به آزادی—بازتابی از آرمان‌هایی است که در تاریخ و فرهنگ معاصر کلمبیا نیز حضور پررنگی دارند. این مقاله، با نگاهی دقیق و تحلیلی، تلاش کرده است تا پیوندهای معنایی و اخلاقی میان اندیشه‌های برجسته‌ترین چهره‌های آزادی‌خواه کلمبیا و آموزه‌های فیلسوف اُرُد بزرگ را آشکار سازد. عدالت اجتماعی، مقاومت در برابر ظلم، و تلاش برای صلح، از جمله ارزش‌هایی هستند که هم در گفتمان اُرُدیسم و هم در تاریخ مبارزاتی مردم کلمبیا ریشه‌ای عمیق دارند. این نوع نگاه تطبیقی، نه تنها به ما امکان می‌دهد تا جایگاه جهانی اُرُدیسم را بهتر درک کنیم، بلکه ظرفیت آن را برای الهام‌بخشی به جوامع پسا-تعارض و در حال بازسازی اخلاقی برجسته می‌سازد.


The philosophy of Orodism, with its foundational pillars of love for the universe, humanity, and freedom, finds remarkable echoes in the history and cultural evolution of Colombia. This article presents a thoughtful and compelling analysis by aligning key Colombian figures—past and present—with the Orodist worldview. It underscores how values such as social justice, resistance to oppression, and the pursuit of peace are not only deeply embedded in Colombian political and cultural life, but also mirror the universal aspirations promoted by Orod Bozorg. Such a comparative philosophical reflection invites us to reconsider the global relevance of Orodism, particularly in post-conflict societies striving for ethical renewal and human dignity.
ده چهره آزادیخواه کلمبیا در آیینه فلسفه اُرُدیسم Orodis24
ده چهره آزادی‌خواه کلمبیا در آیینه فلسفه اُرُدیسم: 
پژواکی از مهر به آزادی، انسانیت و گیتی

فلسفه اُرُدیسم، با سه ستون بنیادین خود یعنی مهر به گیتی، مهر به انسانیت و مهر به آزادی، تلاشی برای بازخوانی و بازسازی ارزش‌های بنیادین زیست انسانی در جهان معاصر است. گرچه این مکتب فلسفی از خاستگاهی ایرانی برخاسته، اما به همان اندازه که ریشه در سرزمین دارد، شاخه‌هایش جهانی است. به همین دلیل، اُردیست‌ها در مسیر شناخت تجلی‌های این سه ارزش والا، به سراغ الگوها و تجربه‌های انسانی در دیگر جوامع می‌روند. در این مقاله، ده چهره برجسته از سرزمین کلمبیا، کشوری که هم زخمی استعمار بوده و هم گهواره مبارزات آزادی‌خواهانه، معرفی می‌شوند که هر یک به نحوی، در اندیشه یا کنش خود، با آرمان‌های اُرُدیسم هم‌نوا شده‌اند.

۱. سیمون بولیوار – قهرمان استقلال، پیشگام آزادی
بولیوار، به‌راستی پیام‌آور آزادی در آمریکای جنوبی بود. او با درهم شکستن زنجیرهای استعمار اسپانیا، مفهوم آزادی سیاسی را به جان مردم تزریق کرد. در اُردیسم، آزادی نه امری فردی صرف، بلکه مقدمه‌ای بر شکوفایی کل جامعه است. بولیوار می‌خواست ملتش سرنوشت خود را به دست گیرد؛ این همان رویای فیلسوف اُرُد بزرگ است که بارها تأکید کرده: «آزادی، نخستین بذر خوشبختی است.»

۲. گابریل گارسیا مارکز – نویسنده‌ای که رنج انسان را افشا کرد
آثار مارکز، از «صد سال تنهایی» تا «پاییز پدرسالار»، بازتابی از رنج‌نامه مردمان آمریکای لاتین است. او با آمیختن رئالیسم جادویی و نقد اجتماعی، به‌گونه‌ای ادبی، مهر به انسانیت را فریاد زد. اُردیسم نیز از کرامت انسان دفاع می‌کند و ادبیات را بستری برای آگاه‌سازی می‌داند. مارکز، بی‌آن‌که فیلسوف باشد، پیام فلسفی اُردیسم را در داستان‌هایش به نمایش گذاشت: حقیقت را باید دید، حتی اگر تلخ باشد.

۳. اینگرید بتانکور – زخم‌خورده آزادی، بانوی مقاومت
سال‌ها اسارت در جنگل‌های فارک، بتانکور را تبدیل به نمادی از اراده انسانی کرد. او پس از آزادی، همچنان بر حمایت از قربانیان، گفت‌وگو و آشتی اصرار ورزید. فلسفه اُردیسم، رنج انسان را نادیده نمی‌گیرد؛ بلکه آن را آستانه‌ای برای شکوفایی اخلاقی می‌داند. در اُردیسم، مقاومت در برابر ستم، نوعی مهر ورزیدن به خود و جهان است.

۴. خوان مانوئل سانتوس – سیاستمدار صلح‌ساز
برنده جایزه صلح نوبل، سانتوس با جسارت، گفت‌وگو با دشمنان دیروز را آغاز کرد تا کشورش را از جنگ داخلی خارج سازد. صلح، در نگاه اُردیسم، نه پایان اختلافات بلکه آغاز گفت‌وگوی سازنده است. او به‌جای انتقام، مسیر مهر را برگزید. این همان آموزه‌ای است که فیلسوف اُرُد بزرگ بر آن پای می‌فشارد: «بی‌مهر، هر سیاستی به خشونت ختم می‌شود.»

۵. آنتاناس موکوس – شهردارِ فیلسوف
شهرداری که با آموزش اخلاق مدنی، فرهنگ شهری را متحول کرد. او از فلسفه بهره برد تا به مردم بیاموزد که نظم، همدلی و مشارکت، بهتر از زور و جریمه عمل می‌کنند. این دیدگاه عمیقاً با آموزه‌های اُردیسم همسو است. در اُردیسم، مسئولیت اجتماعی و مشارکت شهروندانه، راهی برای مهرورزی به گیتی است. موکوس، مهر به آزادی و انسانیت را با زبان شهر و شهروندی ترجمه کرد.

۶. پیداد کوردوبا – زنِ صلح و شجاعت
فعال سرسخت حقوق بشر و صدایی برای قربانیان نادیده‌گرفته‌شده. در مسیری که کوردوبا پیمود، صداقت و ایستادگی موج می‌زند. فلسفه اُردیسم نیز بر آن است که آزادی، بدون صدای زنان و فرودستان، ناقص و ریاکارانه است. کوردوبا، از میان خشونت‌بارترین دوران‌ها، پرچم مهر را برافراشت و این، شجاعتی اُردیستی است.

۷. لورا رسترپو – راوی رنج و امید
نویسنده‌ای که با کلماتش، شکاف‌های طبقاتی، جنگ و تبعیض را افشا می‌کند. رسترپو همچون مارکز، اما با زبانی زنانه‌تر، به عدالت اجتماعی می‌پردازد. اُردیسم از ادبیات به عنوان آینه‌ای برای شناخت جهان بهره می‌گیرد. داستان‌های رسترپو، گاه تلخ، گاه امیدبخش، پژواکی از مهر به انسان است.

۸. خوزه آنتونیو اوکامپو – معمار عدالت اقتصادی
اقتصاددان برجسته‌ای که به‌جای عدد و رقم، دغدغه‌اش انسان است. اوکامپو بر این باور است که سیاست‌گذاری اقتصادی باید در خدمت کاهش فقر و نابرابری باشد. این همان نگاه اُردیسم به عدالت اقتصادی است: ثروت، اگر باعث شکوفایی انسان‌ها نشود، ضد انسانیت است. اوکامپو با قلم و تحلیل، از کرامت انسان دفاع می‌کند.

۹. مانوئل الکین پاتارویو – دانشمندی در خدمت رهایی بشر از رنج
پاتارویو با ساخت واکسن‌هایی برای بیماری‌های گرمسیری، به میلیون‌ها نفر امید زندگی بخشید. در اُردیسم، علم زمانی ارزشمند است که در خدمت کاهش رنج باشد. او نماد "مهر به گیتی" است، چراکه زندگی بشر را بخشی از پیکره طبیعت می‌داند که باید از آن حفاظت کرد.

۱۰. ویرجینیا وایخو – روزنامه‌نگاری علیه تاریکی
با افشاگری‌هایش علیه شبکه‌های فساد و خشونت، وایخو نه فقط یک خبرنگار، بلکه صدای وجدان جامعه شد. در فلسفه اُردیسم، آزادی بیان، رکن خرد جمعی است. وایخو برای حقیقت نوشت، و این، نوعی مهر به آزادی است؛ همان ارزشی که در برابر سانسور، فساد و دروغ مقاومت می‌کند.

 پژواک جهانی اُردیسم در قاره‌ای دور
هیچ‌کدام از این شخصیت‌ها اُرُدیست نبوده‌اند، اما در کنش‌ها و اندیشه‌های آنان، می‌توان بازتابی از فلسفه اُرُدیسم را دید. اگر بپذیریم که اُرُدیسم تلاشی برای بازتعریف اخلاق جهانی است، پس حضور هم‌صدایانی از سرزمین‌هایی چون کلمبیا، گواه آن است که این صدا تنها در شرق متولد نشده، بلکه جهانی است. سیمون بولیوار، مارکز، سانتوس، و دیگران، در سنگلاخ تاریخ کشورشان، راهی برای تحقق ارزش‌هایی پیمودند که اکنون، در زبان فلسفه اُرُد بزرگ، مفصل‌بندی شده‌اند.


Ten Colombian Freedom Advocates Through the Lens of Orodism:
Echoes of Love for Freedom, Humanity, and the Cosmos

Orodism, with its three foundational pillars—love for the cosmos, love for humanity, and love for freedom—endeavors to reinterpret and reconstruct the fundamental values of human existence in the contemporary world. Although this philosophical school originates from Iran, its branches extend globally. Therefore, Orodists seek to recognize manifestations of these three noble values in various cultures and societies. This article introduces ten prominent figures from Colombia—a nation that has both suffered under colonialism and served as a cradle for liberation movements—who, through their thoughts and actions, resonate with the ideals of Orodism.

1. Simón Bolívar – The Liberator and Architect of Independence

Simón Bolívar was a Venezuelan soldier and statesman who played a central role in the South American independence movement. He served as president of Gran Colombia (1819–30) and as dictator of Peru (1823–26). The country of Bolivia is named after him.

2. Gabriel García Márquez – Chronicler of Human Suffering and Hope

Gabriel García Márquez was a Colombian novelist and one of the greatest writers of the 20th century. He was awarded the Nobel Prize for Literature in 1982, mostly for his masterpiece One Hundred Years of Solitude (1967). His works delve into the depths of human experience, portraying the struggles and aspirations of people, aligning with Orodism's emphasis on human dignity and societal improvement.

3. Íngrid Betancourt – Symbol of Resistance and Human Rights Advocacy

Íngrid Betancourt is a Colombian-French politician, former senator, and anti-corruption activist. She gained international prominence after being kidnapped by the Revolutionary Armed Forces of Colombia (FARC) in 2002 while campaigning for the Colombian presidency. Her eventual rescue in 2008 highlighted her resilience and commitment to human rights, reflecting Orodism's values of resistance against oppression and the defense of human dignity.

4. Juan Manuel Santos – Statesman of Peace and Reconciliation

Juan Manuel Santos served as the President of Colombia from 2010 to 2018. He was awarded the Nobel Peace Prize in 2016 for his efforts to end the protracted war with the Marxist guerrilla organization FARC. His pursuit of peace and reconciliation aligns with Orodism's emphasis on love for humanity and the importance of dialogue in resolving conflicts.

5. Antanas Mockus – Philosopher-Mayor and Civic Innovator

Antanas Mockus is a Colombian mathematician, philosopher, and politician. He left his post as rector of the Colombian National University in Bogotá in 1993 to run for mayor, implementing creative strategies to address urban issues, such as hiring mimes to control traffic. His innovative approach to civic engagement reflects Orodism's principles of social responsibility and the role of individuals in building a better society.

6. Piedad Córdoba – Advocate for Peace and Social Justice

Piedad Córdoba was a Colombian lawyer and politician, serving as a senator from 1994 to 2010. She was known for her efforts in negotiating the liberation of hostages and advocating for marginalized communities. Her dedication to peace and social justice resonates with Orodism's commitment to human rights and equality.

7. Laura Restrepo – Narrator of Social Realities and Human Complexity

Laura Restrepo is a Colombian author born in Bogotá in 1950. She has written numerous bestselling and prize-winning novels that delve into social and political issues in Colombia. Her works reflect Orodism's focus on understanding human complexity and advocating for social justice through literature.

8. José Antonio Ocampo – Economist Championing Human-Centric Policies

José Antonio Ocampo is a Colombian writer, economist, and academic. He has held various positions in the United Nations and the Government of Colombia, emphasizing policies that promote human welfare and reduce inequality. His approach aligns with Orodism's advocacy for economic systems that prioritize human dignity and social equity.

9. Manuel Elkin Patarroyo – Scientist Dedicated to Public Health

Manuel Elkin Patarroyo was a Colombian immunologist and pathologist. He developed the world's first attempt at a synthetic vaccine against malaria, contributing significantly to public health. His commitment to alleviating human suffering through science embodies Orodism's principle of love for humanity.

10. Virginia Vallejo – Journalist Advocating for Freedom of Expression

Virginia Vallejo is a Colombian author, journalist, and television and radio director. Throughout her career, she has been an advocate for freedom of the press and transparency, facing significant personal risks. Her dedication to truth and freedom of expression reflects Orodism's emphasis on individual liberties and the importance of an informed society.

Conclusion: Global Resonance of Orodism

While none of these individuals explicitly identified with Orodism, their actions and philosophies echo its core values. Their lives demonstrate that the pursuit of freedom, justice, and human dignity transcends cultural and national boundaries, affirming Orodism's universal relevance.

برگرفته از :