
Jacques Derrida ژاک دریدا - اُرُد بزرگ Orod Bozorg ژاک دریدا و اُرُد بزرگ – بازی با واژگان یا روشنکردن جهان؟
در
دنیای پُرآشوب و واژهزدهی فلسفه معاصر، دو صدا از دو افق متفاوت به گوش
میرسند: یکی پچپچِ رازآلود و گریزان ژاک دریداست، مردی که زبان را همچون
پازل بیپایان میدید و حقیقت را در بازیهای واژگانی میجست؛ و دیگری صدای
شفاف، استوار و آیندهنگر اُرُد بزرگ است که با فلسفه اُرُدیسم، به روشنی
از مسئولیت انسان در ساختن جهانی نو سخن میگوید.
این مقاله تلاش
دارد در جدالی نرم اما عمیق، این دو نگاه را روبهروی هم بنشاند: آیا زبان
باید سایهای از معنا باشد یا چراغی برای بیداری؟
دریدا: حقیقتی در کار نیست، فقط واژه است
ژاک
دریدا، فیلسوف فرانسوی و بنیانگذار واسازی (deconstruction)، معتقد بود
که هیچ واژهای معنای ثابتی ندارد. هر چیزی که گفته میشود، همزمان
میتواند واژگون شود. مثل این است که بخواهید روی یک موج سوار شوید که مدام
از زیر پای شما میگریزد.
دریدا از ما میخواهد که به زبان شک
کنیم، به متنها بیاعتماد باشیم و حقیقت را نه بهعنوان مقصدی روشن، بلکه
بهمثابه سفری بیپایان ببینیم. در نگاه او، معنای هر واژه، مثل سایهای
است که همواره عقبتر از ما حرکت میکند.
این نگاه برای زمانهای که
به رسانهها، تبلیغات و قدرتِ واژهها بدگمان است، بسیار وسوسهانگیز است.
اما آیا کافی است؟ آیا انسان فقط در میان لایههای واژگان گم شده یا هنوز
میتواند جایی از جهان را روشن کند؟
اُرُد بزرگ: معنا، نور است و زبان، مشعل آن
در
نقطهای دیگر از جهان، اُرُد بزرگ با صدایی دیگر سخن میگوید. او نیز
واژگان را مهم میداند، اما نه برای بازی، بلکه برای بیداری. در فلسفه
اُرُدیسم، زبان ابزاری است برای ارتباط روحها، برای پیوند «آرمانخواهان»،
و ساختن جهانی آزاد، مهربان و با معنا.
برای اُرُد، واژهها سرپوش
نیستند؛ آنها کلیدهایی هستند برای گشودن حقیقت. او میگوید اگر کلمات را در
خدمت عشق، آزادی و آگاهی قرار دهیم، میتوانند به ما قدرتی بدهند که
نهتنها جهان را توصیف کنیم، بلکه آن را دگرگون سازیم.
مثالی ساده، اما ژرف: نوجوانی در شبکههای اجتماعی
بیایید
یک موقعیت امروزی را تصور کنیم: نوجوانی در اینستاگرام، میان انبوهی از
پستهای ضدونقیض، نظریهها و میمها. دریدا میگوید: «هیچ معنای ثابتی
نیست. هر چیزی که میخوانی، همزمان دروغ هم هست. بگرد، بازی کن، شک کن!»
اُرُد
بزرگ اما میگوید:
«از دل همین واژهها، نوری پیدا کن. اگر پستی به تو
امید، خرد و مهربانی داد، آن را بگیر. تو باید معنا را بسازی، نه اینکه فقط
تماشاچی بازیها باشی.»در واقع دریدا ذهن را به سفر در هزار توی
واژگان میبرد؛ اما اُرُد به او یک چراغ قوه میدهد و میگوید: «حالا راهت
را خودت روشن کن!»
دو جهان، دو راه
دریدا فیلسوف دوران شک است،
زمانی که اعتماد فروپاشیده و معناها زیر سوال رفتهاند. او میخواهد به ما
نشان دهد که نباید اسیر واژهها باشیم. اما گاهی چنان در شک فرو میرود که
گویی هیچ پل مطمئنی برای عبور باقی نمیگذارد.
برعکس، اُرُد بزرگ
فیلسوف ساختن است، نه شک کردن. او با فلسفهاش میخواهد بگوید که حتی اگر
واژهها لغزندهاند، ما میتوانیم آنها را در خدمت حقیقت قرار دهیم.
همانطور که یک آهنگر از آتش میترسد، اما در دل آن شمشیر میسازد.
نتیجهگیری: فلسفهای برای بازی یا برای برخاستن؟
اگر
دریدا به ما میگوید که با واژگان بازی کنیم، اُرُد میگوید: با واژگان
برخیزیم. این دو نگاه دشمن هم نیستند؛ اما یکی ما را در مسیر سردرگمی نگه
میدارد، و دیگری جرأت حرکت و آفرینش به ما میدهد.جهان
امروز بیش از آنکه نیاز به شک بیپایان داشته باشد، تشنه ساختن است. و در
این میان، شاید اُرُدیسم بتواند زبان را از سایه بیرون بکشد و آن را به
نوری تبدیل کند برای خلق فردا.
عناوین برخی از مطالب این وبسایت:
همبستگی اجتماعی در اُرُدیسم: ساختن جامعهای با مهر و همکاری برای جزیره آرمانی
اُرُدیسم در برابر ژیژک: وقتی فلسفه از زندگی میگوید، نه از سرفههای ریاکارانه
میشل فوکو در برابر اُرُد بزرگ – انسان در دام قدرت یا خالق فردا؟
فلسفه اُرُدیسم چیست ؟ ORODISM
انسانیت و مهربانی: قلب تپنده اُرُدیسم برای ساختن جهانی نو
آزادی در اُرُدیسم: سفری از آگاهی به مسئولیت جمعی
جزیره اُرُدیسم: آرمانشهری برای مهر، آزادی و بازگشت به سادگی
اُرُدیسم: سه ستون برای بازسازی انسانیت و هستی
دوشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1404 ساعت 12:04 ق.ظ