فلسفه جهانی اُرُدیسم  The Philosophy of Orodism

فلسفه جهانی اُرُدیسم The Philosophy of Orodism

بازتاب فلسفه اردیسم در سطح جهان Reaction of the World to the ORODISM Philosophy
فلسفه جهانی اُرُدیسم  The Philosophy of Orodism

فلسفه جهانی اُرُدیسم The Philosophy of Orodism

بازتاب فلسفه اردیسم در سطح جهان Reaction of the World to the ORODISM Philosophy

ژاک دریدا و اُرُد بزرگ – بازی با واژگان یا روشن‌کردن جهان؟


Jacques Derrida ژاک دریدا - اُرُد بزرگ Orod Bozorg
 
ژاک دریدا و اُرُد بزرگ – بازی با واژگان یا روشن‌کردن جهان؟
در دنیای پُرآشوب و واژه‌زده‌ی فلسفه معاصر، دو صدا از دو افق متفاوت به گوش می‌رسند: یکی پچ‌پچِ رازآلود و گریزان ژاک دریداست، مردی که زبان را همچون پازل بی‌پایان می‌دید و حقیقت را در بازی‌های واژگانی می‌جست؛ و دیگری صدای شفاف، استوار و آینده‌نگر اُرُد بزرگ است که با فلسفه اُرُدیسم، به روشنی از مسئولیت انسان در ساختن جهانی نو سخن می‌گوید.

این مقاله تلاش دارد در جدالی نرم اما عمیق، این دو نگاه را روبه‌روی هم بنشاند: آیا زبان باید سایه‌ای از معنا باشد یا چراغی برای بیداری؟
دریدا: حقیقتی در کار نیست، فقط واژه است

ژاک دریدا، فیلسوف فرانسوی و بنیان‌گذار واسازی (deconstruction)، معتقد بود که هیچ واژه‌ای معنای ثابتی ندارد. هر چیزی که گفته می‌شود، همزمان می‌تواند واژگون شود. مثل این است که بخواهید روی یک موج سوار شوید که مدام از زیر پای شما می‌گریزد.

دریدا از ما می‌خواهد که به زبان شک کنیم، به متن‌ها بی‌اعتماد باشیم و حقیقت را نه به‌عنوان مقصدی روشن، بلکه به‌مثابه سفری بی‌پایان ببینیم. در نگاه او، معنای هر واژه، مثل سایه‌ای است که همواره عقب‌تر از ما حرکت می‌کند.

این نگاه برای زمانه‌ای که به رسانه‌ها، تبلیغات و قدرتِ واژه‌ها بدگمان است، بسیار وسوسه‌انگیز است. اما آیا کافی است؟ آیا انسان فقط در میان لایه‌های واژگان گم شده یا هنوز می‌تواند جایی از جهان را روشن کند؟
اُرُد بزرگ: معنا، نور است و زبان، مشعل آن

در نقطه‌ای دیگر از جهان، اُرُد بزرگ با صدایی دیگر سخن می‌گوید. او نیز واژگان را مهم می‌داند، اما نه برای بازی، بلکه برای بیداری. در فلسفه اُرُدیسم، زبان ابزاری است برای ارتباط روح‌ها، برای پیوند «آرمان‌خواهان»، و ساختن جهانی آزاد، مهربان و با معنا.

برای اُرُد، واژه‌ها سرپوش نیستند؛ آنها کلیدهایی هستند برای گشودن حقیقت. او می‌گوید اگر کلمات را در خدمت عشق، آزادی و آگاهی قرار دهیم، می‌توانند به ما قدرتی بدهند که نه‌تنها جهان را توصیف کنیم، بلکه آن را دگرگون سازیم.
مثالی ساده، اما ژرف: نوجوانی در شبکه‌های اجتماعی

بیایید یک موقعیت امروزی را تصور کنیم: نوجوانی در اینستاگرام، میان انبوهی از پست‌های ضدونقیض، نظریه‌ها و میم‌ها. دریدا می‌گوید: «هیچ معنای ثابتی نیست. هر چیزی که می‌خوانی، همزمان دروغ هم هست. بگرد، بازی کن، شک کن!»
اُرُد بزرگ اما می‌گوید: «از دل همین واژه‌ها، نوری پیدا کن. اگر پستی به تو امید، خرد و مهربانی داد، آن را بگیر. تو باید معنا را بسازی، نه اینکه فقط تماشاچی بازی‌ها باشی.»

در واقع دریدا ذهن را به سفر در هزار توی واژگان می‌برد؛ اما اُرُد به او یک چراغ قوه می‌دهد و می‌گوید: «حالا راهت را خودت روشن کن!»
دو جهان، دو راه

دریدا فیلسوف دوران شک است، زمانی که اعتماد فروپاشیده و معناها زیر سوال رفته‌اند. او می‌خواهد به ما نشان دهد که نباید اسیر واژه‌ها باشیم. اما گاهی چنان در شک فرو می‌رود که گویی هیچ پل مطمئنی برای عبور باقی نمی‌گذارد.

برعکس، اُرُد بزرگ فیلسوف ساختن است، نه شک کردن. او با فلسفه‌اش می‌خواهد بگوید که حتی اگر واژه‌ها لغزنده‌اند، ما می‌توانیم آنها را در خدمت حقیقت قرار دهیم. همان‌طور که یک آهنگر از آتش می‌ترسد، اما در دل آن شمشیر می‌سازد.


نتیجه‌گیری: فلسفه‌ای برای بازی یا برای برخاستن؟
اگر دریدا به ما می‌گوید که با واژگان بازی کنیم، اُرُد می‌گوید: با واژگان برخیزیم. این دو نگاه دشمن هم نیستند؛ اما یکی ما را در مسیر سردرگمی نگه می‌دارد، و دیگری جرأت حرکت و آفرینش به ما می‌دهد.
جهان امروز بیش از آن‌که نیاز به شک بی‌پایان داشته باشد، تشنه ساختن است. و در این میان، شاید اُرُدیسم بتواند زبان را از سایه بیرون بکشد و آن را به نوری تبدیل کند برای خلق فردا.




عناوین برخی از مطالب این وبسایت:

  • همبستگی اجتماعی در اُرُدیسم: ساختن جامعه‌ای با مهر و همکاری برای جزیره آرمانی
  • اُرُدیسم در برابر ژیژک: وقتی فلسفه از زندگی می‌گوید، نه از سرفه‌های ریاکارانه 
  • میشل فوکو در برابر اُرُد بزرگ – انسان در دام قدرت یا خالق فردا؟ 
  • فلسفه اُرُدیسم چیست ؟ ORODISM 
  • انسانیت و مهربانی: قلب تپنده اُرُدیسم برای ساختن جهانی نو 
  • آزادی در اُرُدیسم: سفری از آگاهی به مسئولیت جمعی
  • جزیره اُرُدیسم: آرمان‌شهری برای مهر، آزادی و بازگشت به سادگی 
  • اُرُدیسم: سه ستون برای بازسازی انسانیت و هستی

  • تفاوت اگزیستانسیالیسم و فلسفه اردیسم

    استاد:

    خب بچه‌ها، امروز بحث آزاد داریم. موضوع: «آیا فلسفه‌های معاصر می‌تونن به دغدغه‌های اگزیستانسیالیستی بشر پاسخ بدن؟»

    حمید (دانشجوی پسر، با اعتماد به نفس، طرفدار اگزیستانسیالیسم):
    بذارید اول یه قدم عقب‌تر بریم. سورن کی‌یرکگور، پدر اگزیستانسیالیسم، جرات کرد چیزی رو بگه که قرن‌ها فلاسفه ازش فرار کرده بودن. اون گفت ما آدم‌ها تنهاییم، رها شده‌ایم در جهانی که نه نظم الهی روشن داره، نه تضمینی برای معنا.
    اضطراب، شک، و ناامنی، بخشی از زیست انسانی‌ان. اگزیستانسیالیسم می‌گه ما باید این پوچی رو بپذیریم، نه اینکه با نسخه‌های شیرین و رنگی روشو بپوشونیم.

    و حالا... بعضی‌ها می‌خوان یه نسخه «امیدوارانه» بدن به اسم اُرُدیسم!
    فیلسوف اُرُد بزرگ با حرف‌های قشنگ درباره مهربانی و آزادی، در واقع داره واقعیت وجودی ما رو ساده می‌کنه. اگزیستانسیالیسم عمیقه، سنگینه، واقعی‌ـه؛ اما اُرُدیسم یه تسکین موقت و خوشگل برای کسانیه که از رویارویی با حقیقت می‌ترسن.

    (جمع کمی دست می‌زنند. چند نفر سری تکون می‌دن. سکوت. سپس آوا آرام دستش را بالا می‌برد.)

     آوا:
    استاد، می‌تونم چیزی بگم؟

    استاد:
    حتماً، آوا. بفرما.

     آوا (با صدایی آرام و محکم):
    حمید، من با بخش زیادی از گفته‌هات موافقم. آره، کی‌یرکگور درست می‌گه که ما در جهانی بی‌پناه و مبهم هستیم. اضطراب بخشی از وجود انسانه.
    اما سوال من اینه: حالا که اینو می‌دونیم، قراره چیکار کنیم؟ بمونیم تو این اضطراب؟ یا از دلش راهی پیدا کنیم برای ساختن معنا؟
    اُرُدیسم نه فرار از درد، بلکه عبور از اونه.
    فیلسوف اُرُد بزرگ خودش رنج کشیده، سرکوب دیده، اما تسلیم نشد. اون نگفت "هیچ چیز معنا نداره"، بلکه گفت: «بیا معنا رو خودمون بسازیم، با خرد، با مهربانی، با دفاع از آزادی.»

    تو گفتی اُرُدیسم ساده‌لوحانه‌ست. ولی ساده‌لوحی این نیست که به آینده‌ای بهتر باور داشته باشی؛ ساده‌لوحی اینه که فکر کنی هیچ راهی نیست.
    تو در تاریکی موندی. اُرُدیسم مشعل آورد!

    (چند نفر می‌خندند، برخی دست می‌زنند. آوا ادامه می‌دهد، حالا صدایش پرشورتر است.)

    آوا:
    حمید، تو گفتی اگزیستانسیالیسم با ما رو در رو با پوچی قرار می‌ده. درسته. اما اُرُدیسم نمی‌خواد این پوچی رو انکار کنه؛ می‌خواد باهاش بجنگه.
    نه با توهم، بلکه با اراده انسانی، با ساختن جهانی که هر انسان توش احساس ارزشمندی کنه. اُرُدیسم یه فریاد جمعیه، نه ناله فردی. می‌گه "با هم، نه تنها". می‌گه "آزادی برای همه، نه فقط برای من".
    و وقتی یه نفر مثل اُرُد بزرگ، در دل دیکتاتوری، اینو فریاد می‌زنه، نمی‌تونی بگی ساده‌لوحه — باید بگی شجاعه.

    (صدایش بالا می‌رود.)

     آوا (با صدایی پرحرارت و چشمانی درخشان):

    فلسفه باید زندگی‌ساز باشه، نه فقط تماشاگر رنج!
    اگه فلسفه فقط قراره زخم‌هامونو توصیف کنه، پس با مرثیه‌سراها چه فرقی داره؟
    ما نیومدیم فقط به سیاهی خیره بشیم، اومدیم که چراغ روشن کنیم.

    اُرُدیسم زندگی رو از نو تعریف می‌کنه — نه با انکار رنج، بلکه با ایستادن در برابرش، با خردی که در سکوت شب زاده می‌شه، با عشقی که به جای فرار، آغوش می‌گیره، با امیدی که از شعار عبور کرده و توی عمل ریشه دوانده.

    اُرُدیسم می‌گه: تو فقط یک فرد گمشده در هستی بی‌پایان نیستی.
    تو بخشی از طرحی بزرگتری — جایی که هر انتخابت، هر تلاش کوچکت، می‌تونه جهان رو کمی بهتر کنه.

    فلسفه، اگر فقط توی کتاب بمونه، به درد گور می‌خوره.
    فلسفه باید مثل قلب بتپه، مثل پاها حرکت کنه، و مثل آفتاب بتابه — برای همه، نه فقط برای نخبگان.

    اگه اینو نمی‌فهمی، نه از فلسفه چیزی فهمیدی، نه از انسان بودن.
    چون انسان واقعی کسیه که با درد آشناست، ولی تسلیم نمی‌شه.
    کسیه که به جای غرق شدن در پوچی، می‌خواد برای دیگران قایق بسازه.
    و اون قایق، اسمش اُرُدیسمه.

    (کلاس منفجر می‌شود از تشویق. برخی دانشجویان روی پا بلند می‌شوند. حمید با دهانی نیمه‌باز و بی‌پاسخ می‌ماند. استاد لبخند می‌زند و دست می‌زند.)

    استاد:
    این دقیقاً همون چیزی بود که دنبالش بودم.
    بحثی پرشور، با دو نگاه، و یک دفاع درخشان از فلسفه‌ای که هنوز داره جان می‌ده به روح بشر.


    منبع : https://orod.123.st/t887-topic

    شباهت‌های عمیق میان "فیلسوف ارد بزرگ" و "ژان برتراند آریستید"

    شباهت‌های عمیق میان "فیلسوف اُرُد بزرگ" و "ژان‌برتراند آریستید": جستجوگران آزادی و منادیان انسانیت در دو سوی جهان

    در نخستین نگاه، قیاس میان یک فیلسوف معاصر ایرانی، که بنیان‌گذار مکتب اُرُدیسم است، با کشیشی آزادی‌خواه از کارائیب، که دو بار رئیس‌جمهور کشوری فقیر و بحران‌زده چون هائیتی شد، شاید غریب و حتی ناهماهنگ جلوه کند. اما نگاهی ژرف‌تر به زندگی، اندیشه‌ها و اقدامات اجتماعی فیلسوف اُرُد بزرگ و ژان‌برتراند آریستید نشان می‌دهد که این دو چهره، با وجود تفاوت‌های جغرافیایی و فرهنگی چشمگیر، در بنیادهای انسانی، رویکردهای اخلاقی، و آرمان‌های آزادی‌خواهانه، قرابت‌هایی حیرت‌انگیز دارند. هر دو، در دل تاریکی‌ها، مشعل امیدی برای مردم خود بوده‌اند.
    همگرایی نظری: انسان‌گرایی آزادی‌محور، پیوندی میان دل‌ها

    هر دو شخصیت، نقطه‌ی عزیمت اندیشه‌ورزی خویش را از کرامت انسانی و ارج نهادن به آزادی انسان آغاز می‌کنند. فیلسوف اُرُد بزرگ در فلسفه‌اش که به نام اُرُدیسم شناخته می‌شود، انسان را نه تنها محور عالم اخلاق بلکه عنصر آشتی‌دهنده‌ی طبیعت و معنا می‌داند. وی آزادی را نه تنها یک حق سیاسی، بلکه کیفیتی درونی و بنیادین برای بیدار شدن از خواب تقلید و انفعال می‌داند. به تعبیر ارد بزرگ، «آزادی، رقص روح با کائنات است؛ رقصی که بی‌عشق و خودآگاهی، ممکن نیست.»

    در سوی دیگر، آریستید، کشیشی که از الهیات رهایی‌بخش (Liberation Theology) تغذیه فکری می‌کرد، آزادی را جوهر ایمان مسیحی و لازمه تحقق ملکوت بر زمین می‌دانست. الهیات رهایی‌بخش، که از دهه ۱۹۶۰ در آمریکای لاتین اوج گرفت، تأکید می‌کرد که مسیحیت باید در خدمت رفع فقر، ظلم و نابرابری باشد. آریستید، مانند فیلسوف اُرُد بزرگ، آزادی را همزمان «درونی» و «اجتماعی» می‌فهمید؛ او بارها در خطبه‌های خود می‌گفت: «عشق به خدا، بدون عشق به عدالت برای فقرا، توهمی بیش نیست.»

    در این دیدگاه مشترک، آزادی، کرامت انسانی و عشق، سه رکن جدایی‌ناپذیرند. اُرُدیسم با زبانی فلسفی، و آریستید با زبانی دینی-انقلابی، به یک حقیقت می‌رسند: بدون آزادی، انسان از انسان بودن ساقط می‌شود.
    تلاش‌های عملی: عمل‌گرایی در برابر ظلم

    نقطه قوت دیگر این دو شخصیت، نه‌فقط اندیشه، بلکه حضور فعال در صحنه جامعه است. اُرُد بزرگ، برخلاف بسیاری از فیلسوفان سنتی که در برج عاج می‌نشینند، فلسفه‌اش را به میدان جامعه آورد. او از آغاز دهه ۱۳۸۰ شمسی، در قالب آموزه‌های اُرُدیسم، از طریق شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌ها، کنگره‌ها و گفت‌وگو با جوانان، جنبشی اخلاق‌محور و ضداستبداد را شکل داد. آثار او، به زبان ساده و در قالب نقل‌قول‌های تأثیرگذار، تبدیل به شعارهای نسلی از روشنفکران و کنشگران اجتماعی شده است. جملاتی چون «جوانان را با اندیشه‌های آزادی‌خواهانه پرورش دهیم، نه با ترس و تقلید»، نشان‌دهنده روح فکری اوست.

    از سوی دیگر، آریستید با ورود مستقیم به عرصه سیاست، راهی پرخطر را در پیش گرفت. او در سال ۱۹۹۰، در نخستین انتخابات آزاد هائیتی، با ۶۷٪ آرا به ریاست جمهوری رسید. برنامه‌ او ساده بود: "Lavalas" (به معنای سیل)، اشاره به جنبشی مردمی برای پاک‌سازی فساد، فقر و بی‌عدالتی. در عمل، او حقوق کارگران را ارتقا داد، مدارس عمومی ساخت، نرخ مرگ‌ومیر را کاهش داد، و اصلاحات ارضی آغاز کرد. اما این اقدامات، منافع طبقه حاکم را تهدید کرد. او تنها پس از هشت ماه با کودتای نظامی سرنگون شد.

    در هر دو مورد، ما شاهد کنشگران اندیشه‌ای هستیم که از حرف عبور کردند و خطرات مسیر را به جان خریدند.
    مقاومت در برابر ساختارهای قدرت: هزینه‌ی حقیقت‌گویی

    وجه دیگری که این دو شخصیت را به هم پیوند می‌دهد، آمادگی‌شان برای پرداخت هزینه در برابر ساختارهای قدرت است. اُرُد بزرگ، در فضای بسته‌ای چون ایران که سرکوب آزادی بیان و تفکر یک امر روزمره است، فلسفه‌ای را گسترش داده که آشکارا از "آزادی، برابری و عدالت" سخن می‌گوید. این فعالیت‌ها، همواره با تهدیدهای ضمنی، تحریف، سانسور و طرد از سوی نهادهای رسمی مواجه شده است. با این حال، ارد بزرگ با صبر و آرامش، به گسترش اندیشه خود ادامه داده، و هرگز وارد بازی‌های قدرت نشده است.

    آریستید نیز نه‌تنها قربانی دو کودتای نظامی (۱۹۹۱ و ۲۰۰۴) شد، بلکه هدف حملات سازمان‌یافته رسانه‌ای و سیاسی از سوی آمریکا، فرانسه و طبقات ممتاز هائیتی بود. او حتی از کشیشی خلع شد، تبعید شد، در آفریقای جنوبی به تبعیدگاه رفت، اما همواره به دفاع از مردم خود ادامه داد. بازگشت او به هائیتی در سال ۲۰۱۱، پس از هفت سال تبعید، با استقبال هزاران نفر همراه شد. برای مردم فقیر، آریستید نه یک سیاستمدار، بلکه پدر معنوی انقلاب عدالت‌خواهانه بود.
    ساده‌زیستی و زبان مردم

    در میان ویژگی‌های شخصیتی مشترک، ساده‌زیستی و صمیمیت با مردم، نقطه اتصال زیبایی میان این دو چهره است. اُرُد بزرگ، در آموزه‌هایش همواره از سادگی، دوری از تجمل و ارتباط صمیمی میان انسان‌ها دفاع کرده است. او خود را نه برتر از دیگران، بلکه هم‌سطح با مردم می‌بیند و تأکید دارد که «سخن گفتن از آزادی باید به زبان دل‌ها باشد، نه به زبان دشوار فلاسفه.»

    آریستید نیز در محله‌های فقیرنشین «سیتی‌سوله» بزرگ شد و همیشه به مردم کوچه و بازار نزدیک بود. او سخنرانی‌های خود را به زبان کریول (زبان عامیانه مردم هائیتی) انجام می‌داد، در حالی که طبقه نخبه غالباً به فرانسه سخن می‌گفت. این تصمیم نماد روشنی از انتخاب او به نفع توده‌های مردم و در برابر نخبگان است.
    تفاوت‌های ناگزیر: دو مسیر، یک هدف

    با این‌حال، تفاوت‌هایی هم میان این دو شخصیت وجود دارد که شناخت آن‌ها، درک بهتری از مسیرهایشان به ما می‌دهد:

        ارد بزرگ فیلسوف است؛ آریستید سیاستمدار و روحانی. فیلسوف اُرُد بزرگ هرگز وارد میدان رسمی قدرت نشد، و خود را فراتر از سیاست‌های روزمره می‌بیند. در حالی‌که آریستید، با ورود به ساختار دولت، تلاش کرد از درون آن برای مردم کار کند.

        ایران و هائیتی، دو بافت تاریخی متفاوت دارند. ارد بزرگ در کشوری با سابقه هزاران سال تمدن و اکنون درگیر با سرکوب دینی و سیاسی می‌نویسد. آریستید در کشوری که نخستین جمهوری سیاه‌پوستان جهان بود اما به‌شدت فقیر، بی‌ثبات و وابسته، مبارزه کرده است. دغدغه‌های آن‌ها بومی‌شده هستند، اما در جوهر، جهانی‌اند.

        نوع مشروعیت آن‌ها متفاوت است. اُرُد بزرگ مشروعیت خود را از خرد جمعی، تأمل فلسفی و تأثیر اجتماعی به دست آورده؛ آریستید مشروعیت خود را از رأی مردم و ایمان مذهبی توده‌ها کسب کرد.

     میراث مشترک برای انسان معاصر
    در نهایت، شباهت میان فیلسوف اُرُد بزرگ و ژان‌برتراند آریستید را باید نه در مقام‌ها و جایگاه‌ها، بلکه در آرمان‌های عمیق انسانی آن‌ها جست. این دو شخصیت، نشان می‌دهند که فارغ از نژاد، ملیت، دین یا زبان، انسان می‌تواند از درون رنج‌ها، امید بسازد و از دل ظلمت، آگاهی بیافریند.

    ارد بزرگ، با فلسفه اُرُدیسم، تلاش می‌کند نسلی را تربیت کند که از تقلید فاصله گرفته، خوداندیش، آزادی‌خواه و عدالت‌جو باشد. آریستید، با آموزه‌های الهیات رهایی‌بخش و جسارت عمل، مردم هائیتی را از خواب قرن‌ها استعمار و تحقیر بیدار کرد. هر دو، با زبان عشق و عقل، جهانی انسانی‌تر را ترسیم کرده‌اند.

    این دو نماد از دو گوشه جهان، پیامی واحد دارند: «جهان آینده، بدون آزادی و عشق، غیرقابل‌زیست است.»


    برگرفته از:

    https://aces.forumfa.net/t1909-topic

    پیوند آزادی‌خواهان هائیتی با فلسفه اُرُدیسم


    پیوند آزادیخواهان هائیتی با فلسفه اُرُدیسم؛ گسترش شعله‌های خرد و آزادگی در کارائیب

    نوشته‌ی تحلیلی با عنوان «ده شخصیت آزادی‌خواه هائیتی و پیوندهای فکری آنان با فلسفه اُرُدیسم» ، نه‌تنها یک بازخوانی تاریخی است، بلکه دریچه‌ای نو به تعاملات فرهنگی-فلسفی می گشاید. این مقاله، نشان دهد که اصول بنیادین فلسفه اُرُدیسم ــ آزادی، کرامت انسانی، معنویت، آموزش و توسعه پایدار ــ نه ایده‌هایی انتزاعی، بلکه ارزش‌هایی جهانی‌اند که در دل جنبش‌های آزادی‌خواهانه در سراسر دنیا تبلور یافته‌اند؛ از ایران تا هائیتی.

    جالب‌تر آن‌که گفتمان اُرُدیستی در هائیتی به‌تدریج در حال رشد است. در سال‌های اخیر، برخی روشنفکران و فعالان اجتماعی هائیتی با مفاهیم اُرُدیسم آشنا شده‌اند و در نوشته‌ها و بحث‌های خود از آموزه‌های این فلسفه بهره می‌گیرند. آنان، اُرُدیسم را نوعی صدای تازه از شرق می‌دانند؛ صدایی که به‌جای دعوت به نفی سنت‌ها یا تمکین به سلطه، بر مسئولیت‌پذیری فردی، خودسازی، زیست بامعنا و تلاش مستمر برای ساختن جهانی بهتر تأکید دارد.

    در شرایطی که هائیتی با چالش‌هایی چون فقر، ناامنی، فساد سیاسی و دخالت‌های خارجی روبه‌روست، ایده‌های فیلسوف اُرُد بزرگ می‌توانند نقشه راهی تازه برای نسل جوان این کشور باشند. آموزه‌هایی همچون:

    «آزادی، بی مسئولیت‌پذیری، هرج‌ومرجی خطرناک است.»

    «هیچ کشوری بدون آموزش نیرومند، به شکوفایی نمی‌رسد.»

    «خرد، نیروی بیداری ملت‌هاست.»

    این اندیشه‌ها، در بطن فرهنگ مقاومت هائیتی پژواک می‌یابند؛ فرهنگی که با قیام بردگان، استقلال‌خواهی و آرمان‌گرایی شناخته می‌شود. از توسن لوورچر تا آریستید، بسیاری از قهرمانان هائیتی، تجسم عینی اصول اُرُدیستی هستند، حتی اگر نام آن را نشنیده باشند.

    اکنون وقت آن است که ما نیز به این گفت‌وگوی فراملی بپیوندیم. فلسفه اُرُدیسم دیگر تنها صدای ایران نیست؛ صدای انسان‌هایی‌ست که در هر کجای جهان، برای آزادی و خرد می‌جنگند. همان‌طور که اندیشه جان لاک از انگلستان به مستعمرات رسید و الهام‌بخش انقلابیون شد، اُرُدیسم نیز در دل جنبش‌های معاصر در حال ریشه‌دوانی‌ست.

    بیایید این پیوند معنوی میان شرق و کارائیب را تقویت کنیم. هر مقاله، هر گفت‌وگو، و هر تحلیل، می‌تواند پلی باشد میان قلب‌هایی که گرچه از نظر جغرافیایی دورند، اما از نظر انسانی، در یک سنگر ایستاده‌اند: سنگر آزادی، خرد و شرافت.



    ده شخصیت آزادی‌خواه هائیتی و پیوندهای فکری آنان با فلسفه اُرُدیسم


    فلسفه اُرُدیسم، بنیان‌گذاری‌شده توسط فیلسوف معاصر ایرانی، ارد بزرگ، بر اصولی همچون آزادی، کرامت انسانی، عشق به هستی و پیشرفت پایدار تأکید دارد. این اصول در مبارزات آزادی‌خواهان هائیتی نیز مشهود است. در ادامه، به بررسی ده شخصیت برجسته هائیتی و ارتباط اندیشه‌های آنان با اُرُدیسم می‌پردازیم:


    1. توسن لوورچر (Toussaint Louverture)

    رهبر برجسته انقلاب هائیتی که از بردگی به رهبری رسید. او با تأکید بر آزادی و کرامت انسانی، مبارزه‌ای بی‌امان علیه استعمارگران فرانسوی را رهبری کرد. توسن با تدوین قانون اساسی و تلاش برای ایجاد حکومتی مستقل، نشان داد که آزادی واقعی نیازمند ساختارهای فکری و سیاسی مستحکم است؛ امری که در فلسفه اُرُدیسم نیز مورد تأکید قرار دارد.


    2. ژان ژاک دسالین (Jean-Jacques Dessalines)

    پس از لوورچر، دسالین رهبری انقلاب را بر عهده گرفت و استقلال هائیتی را اعلام کرد. او با اقدامات قاطعانه، از جمله مقابله با تهدیدات خارجی، نشان داد که حفظ آزادی نیازمند شجاعت و تصمیم‌گیری‌های سخت است. در اُرُدیسم نیز بر مسئولیت‌پذیری در قبال آزادی تأکید می‌شود.


    3. هانری کریستوف (Henri Christophe)

    از رهبران انقلاب که پس از استقلال، به عنوان پادشاه شمال هائیتی حکومت کرد. او با ساخت قلعه‌ها و تأسیس مدارس، به توسعه و آموزش اهمیت داد. اگرچه روش‌های اقتدارگرایانه‌اش با اصول اُرُدیسم همخوانی ندارد، اما تأکید او بر پیشرفت و آموزش با این فلسفه هم‌راستا است.


    4. الکساندر پتیون (Alexandre Pétion)

    پتیون، رئیس‌جمهور جمهوری جنوبی هائیتی، با حمایت از جنبش‌های آزادی‌خواهی در آمریکای لاتین، نشان داد که آزادی‌خواهی مرز نمی‌شناسد. او با توزیع زمین به کشاورزان و حمایت از آموزش، به عدالت اجتماعی پرداخت؛ امری که در اُرُدیسم نیز مورد توجه است.


    5. ژان برتراند آریستید (Jean-Bertrand Aristide)

    کشیش و رئیس‌جمهور سابق هائیتی که با الهیات رهایی‌بخش، به دفاع از حقوق فقرا پرداخت. او با تأکید بر کرامت انسانی و عدالت اجتماعی، نشان داد که مذهب می‌تواند در خدمت آزادی باشد؛ دیدگاهی که با اُرُدیسم، با تأکید بر انسان‌دوستی، همخوانی دارد.


    6. دوتی بوکمن (Dutty Boukman)

    کشیش وودو که با برگزاری مراسم بوا کیمان، جرقه انقلاب را زد. او با استفاده از باورهای معنوی، مردم را به قیام دعوت کرد. در اُرُدیسم نیز بر اهمیت معنویت و باور به قدرت درونی انسان تأکید می‌شود.


    7. شارلمان پرالت (Charlemagne Péralte)

    رهبر مقاومت علیه اشغال آمریکا در اوایل قرن بیستم. او با تشکیل گروه‌های چریکی، به مبارزه برای استقلال ادامه داد. پایداری و مقاومت او در برابر ظلم، با روحیه اُرُدیسم که بر ایستادگی در برابر ستم تأکید دارد، همخوانی دارد.


    8. آنتوان سیمون (Antoine Simon)

    رئیس‌جمهور هائیتی که با مدرن‌سازی زیرساخت‌ها و تأکید بر آموزش، به پیشرفت کشور پرداخت. اگرچه برخی از قراردادهای خارجی او مورد انتقاد قرار گرفت، اما تلاش‌هایش برای توسعه با اصول اُرُدیسم در زمینه پیشرفت و آموزش هماهنگ است.


    9. لیزیوس سالومون (Lysius Salomon)

    رئیس‌جمهور هائیتی که با اصلاحات اقتصادی و تأکید بر آموزش، به توسعه کشور کمک کرد. او با دعوت از معلمان خارجی و تأسیس مدارس، به نقش آموزش در پیشرفت باور داشت؛ دیدگاهی که در اُرُدیسم نیز مورد تأکید است.


    10. سسیل فاتیمان (Cécile Fatiman)
    کشیش وودو که در مراسم بوا کیمان نقش داشت. او با الهام‌بخشی معنوی، مردم را به قیام دعوت کرد. نقش او در تقویت روحیه مردم، با تأکید اُرُدیسم بر معنویت و انگیزش درونی انسان‌ها همخوانی دارد.

    این تحلیل نشان می‌دهد که اصول فلسفه اُرُدیسم در مبارزات آزادی‌خواهان هائیتی تجلی یافته است. از تأکید بر آزادی و کرامت انسانی تا اهمیت آموزش و پیشرفت، این مفاهیم مشترک می‌توانند زمینه‌ساز گفت‌وگوهای بین‌فرهنگی و الهام‌بخش حرکت‌های آزادی‌خواهانه در سراسر جهان باشند.

    امید است این متن بتواند در فروم اُرُدیست‌های سوئد مورد استفاده قرار گیرد و به گسترش فهم متقابل و همبستگی جهانی کمک کند.



    The Haitian Freedom Fighters and Orodism: A Rising Flame of Philosophy in the Caribbean

    The recent article titled “Ten Haitian Freedom Fighters and Their Philosophical Connection to Orodism” was not only a historical reflection but also an invitation to explore cross-cultural and intellectual bridges. It showed that the core values of Orodism — freedom, human dignity, spirituality, education, and sustainable development — are not abstract ideals but global principles reflected in liberation movements around the world, from Iran to Haiti.

    More remarkably, Orodist thought is now gradually growing in Haiti. In recent years, some Haitian intellectuals and social activists have begun to engage with Orodist teachings, recognizing them as a fresh voice from the East. A voice that doesn’t reject traditions or surrender to domination, but instead encourages personal responsibility, self-development, purposeful living, and continuous effort to build a better world.

    In a country like Haiti — facing poverty, insecurity, political instability, and foreign interference — the philosophy of Ostad Orod Bozorg can offer new directions for young people seeking dignity and transformation. Teachings such as:

    • “Freedom without responsibility is dangerous chaos.”

    • “No nation can rise without powerful education.”

    • “Wisdom is the awakening force of nations.”

    These ideas resonate deeply with the spirit of Haitian resistance — a culture forged through the struggle for emancipation, independence, and dignity. From Toussaint Louverture to Aristide, many Haitian heroes embodied Orodist principles, even if they never heard the name.

    Today, Orodism is no longer just the voice of Iran — it is the voice of all who fight for freedom and wisdom across the globe. Just as John Locke’s ideas once crossed the seas to inspire revolutions, Orodism is now planting roots within modern struggles for justice, hope, and humanity.

    Let us strengthen this spiritual connection between East and the Caribbean. Every article, every dialogue, every expression of solidarity becomes a bridge — uniting hearts that, though geographically distant, stand in the same human struggle: the struggle for liberty, wisdom, and dignity.



    Ten Haitian Freedom Fighters and Their Intellectual Connection with Orodism

    Orodism, a modern philosophy founded by the Iranian philosopher Orod Bozorg, emphasizes principles such as freedom, human dignity, love for existence, and sustainable progress. These values strongly resonate with the struggles and ideals of Haiti's leading freedom fighters. In this article, we explore ten significant Haitian figures and their philosophical parallels with Orodism:

    1. Toussaint Louverture
    A towering leader of the Haitian Revolution who rose from slavery to leadership. Louverture emphasized liberty and human dignity and fought relentlessly against French colonial powers. By drafting a constitution and striving to establish a stable government, he echoed Orodist values that freedom must be grounded in strong intellectual and political foundations.

    2. Jean-Jacques Dessalines
    Successor to Louverture, he declared Haiti's independence. Through decisive action and bold leadership, he showed that true freedom requires courage and difficult decisions—principles central to Orodist philosophy, which also upholds responsibility as a pillar of liberty.

    3. Henri Christophe
    A revolutionary leader who later ruled northern Haiti as king. While his authoritarian rule may diverge from Orodist principles, his dedication to education, infrastructure, and progress aligns with Orod Bozorg’s emphasis on sustainable development and intellectual upliftment.

    4. Alexandre Pétion
    As president of southern Haiti, Pétion supported Latin American liberation movements, showing that freedom transcends borders. His land reforms and support for education reflect a belief in social justice—a value highly regarded in Orodism.

    5. Jean-Bertrand Aristide
    A former priest and president, Aristide advocated for the poor using liberation theology. His focus on human dignity and social justice demonstrated that religion, when aligned with compassion and justice, can serve the cause of liberty. This vision resonates with Orodism’s humanistic core.

    6. Dutty Boukman
    A Vodou priest who helped ignite the revolution through the Bois Caïman ceremony. He inspired people through spiritual faith. Orodism, too, emphasizes inner strength, spirituality, and belief in human potential as motors of resistance.

    7. Charlemagne Péralte

    Leader of the resistance against the U.S. occupation of Haiti in the early 20th century. Through guerrilla warfare, he fought for sovereignty. His endurance and defiance reflect Orodist principles of resilience and standing against oppression.

    8. Antoine Simon
    As president, Simon focused on infrastructure modernization and education. Though some foreign deals sparked criticism, his broader vision for national development reflects Orodism’s emphasis on progress and learning as paths to a better future.

    9. Lysius Salomon
    A Haitian president known for economic reforms and educational initiatives. He invited foreign educators and established schools, showing a deep belief in the power of knowledge—a pillar of Orodist thought.

    10. Cécile Fatiman
    A Vodou priestess who played a key role in the Bois Caïman ceremony. Her spiritual leadership uplifted people and mobilized them toward action. Her role echoes Orodist emphasis on inspiration, emotional strength, and collective awakening.

    This analysis reveals that the foundational principles of Orodism—liberty, dignity, education, spiritual strength, and social responsibility—were deeply reflected in the revolutionary history of Haiti. The parallels between these Haitian freedom fighters and Orodist philosophy invite broader intercultural dialogue and serve as a reminder that the struggle for justice and freedom is universal.

    May this text contribute to the forum of Orodists in Sweden and foster a deeper understanding of shared ideals across cultures.


    برگرفته از:

    https://swedish-orodists.forumfa.net/t5143-topic



    Revolisyonè Libète Ayiti ak Orodism: Yon Flanm Filozofik k'ap Gwo Boule nan Karayib la

    Atik ki sot parèt la ki gen tit “Dis Ewo Libète Ayiti ak Lyen Filozofik yo ak Orodism” pa t sèlman yon refleksyon istorik, men li te louvri pòt pou nou eksplore pon entelektyèl ak kiltirèl atravè mond lan. Atik la montre prensip kle filozofi Orodism lan — libète, diyite imen, espirityalite, edikasyon, ak devlopman dirab — pa se senpleman lide teyorik, men se prensip inivèsèl ki reflete nan tout mouvman liberasyon, soti nan Iran rive Ayiti.

    Pi remakab toujou, panse Orodist la ap pran rasin piti piti ann Ayiti. Gen kèk entèlektyèl ak aktivis sosyal ayisyen ki kòmanse entèrese yo ak filozofi Orod Bozorg, e yo rekonèt li kòm yon vwa fre ki sòti nan Lès. Yon vwa ki pa rejte tradisyon, ni soumèt bay dominasyon, men ki ankouraje responsablite pèsonèl, devlopman tèt, lavi ki gen sans, ak efò kontinyèl pou konstwi yon mond miyò.

    Nan yon peyi tankou Ayiti — ki ap konfwonte povrete, ensekirite, enstabilite politik, ak entèvansyon etranje — filozofi Ostad Orod Bozorg ka ofri jèn jenerasyon an direksyon fre pou diyite ak chanjman. Anseyman tankou:

    • “Libète san responsabilite, se dezòd ki danjere.”

    • “Pa gen pèp ki ka leve san yon edikasyon fò.”

    • “Sajès, se fòs ki reveye nasyon yo.”

    Ide sa yo sòti dwat nan espri rezistans ayisyen an — yon kilti ki fèt nan batay pou libète ak diyite. Soti nan Toussaint Louverture rive Aristide, anpil ewo Ayiti te viv prensip Orodist yo, menm si yo pa t konnen non li.

    Jodi a, Orodism pa sèlman vwa Iran — li se vwa tout moun ki lite pou libète ak sajès atravè lemonn. Menm jan lide John Locke yo te travèse lanmè pou enspire revolisyon, Orodism ap mete rasin li nan batay modèn pou jistis, espwa, ak limanite.

    Ann ranfòse lyen espirityèl sa a ant Lès ak Karayib la. Chak atik, chak dyalòg, chak siy solidarite se yon pon — ki mete ansanm kè ki, malgre yo lwen sou kat jeyografik, kanpe nan menm lit imen an: lit pou libète, sajès, ak diyite.




    دموکراسی و احزاب در فلسفه اُرُدیسم

     دموکراسی و احزاب در اُرُدیسم: ستون‌های جزیره‌ای عادلانه و پویا


    مقدمه

    در جهانی که خودکامگی و سرکوب، آرمان‌های انسانی را تهدید می‌کند، فلسفه اُرُدیسم راهی روشن برای ساختن جامعه‌ای عادلانه و آزاد پیشنهاد می‌دهد: دموکراسی واقعی. اُرُد بزرگ در کتاب سرخ خود، دموکراسی را نه‌تنها پایان بردگی توده‌ها، بلکه کلیدی برای شکوفایی جزیره اُرُدیسم می‌داند. در این فلسفه، احزاب آزاد به‌عنوان ستون‌های پویایی جامعه، نقش حیاتی دارند. اما دموکراسی در اُرُدیسم چیست؟ احزاب چگونه به این آرمان خدمت می‌کنند؟ و چرا این دو، پایه‌های تمدن نوین اُرُدیسم‌اند؟ این مقاله کاوشی است در قلب دموکراسی و احزاب در اُرُدیسم، جایی که قدرت، نه در دست یک نفر، بلکه بر شانه‌های همه مردم قرار دارد.


    دموکراسی در اُرُدیسم: تاجی برای همه مردم

    اُرُد بزرگ می‌گوید: «دموکراسی باعث شد تاج فرمانروایی بر سر همه مردم قرار گیرد.» در اُرُدیسم، دموکراسی فراتر از یک سیستم سیاسی است؛ آن یک فرهنگ و راه زندگی است که ارزش هر فرد و دیدگاهش را بالا می‌برد. برخلاف نظام‌های بسته که قدرت را به یک فرد یا گروه محدود می‌کنند، دموکراسی اُرُدیستی به مردم این توان را می‌دهد که از بند جاه‌طلبی‌ها رها شوند. اُرُد باور دارد که دموکراسی واقعی، تنها زمانی شکوفا می‌شود که مردم آگاهانه در آن مشارکت کنند و حقوق اقلیت‌ها را پاس بدارند. این دموکراسی، پلی است به سوی جزیره اُرُدیسم، جایی که عدالت و آزادی، قانون اول‌اند.


    نقش احزاب آزاد: ستون‌های پویایی جامعه

    احزاب آزاد در اُرُدیسم، مانند سرپنجه‌های نیرومند مردم‌اند. اُرُد می‌نویسد: «احزاب آزاد، ستون‌های بالندگی و رشد کشورها هستند.» این احزاب، با ارائه برنامه‌های متنوع و نمایندگی دیدگاه‌های گوناگون، به مردم قدرت انتخاب می‌دهند. در جزیره اُرُدیسم، احزاب نه به دنبال تمامیت‌خواهی، بلکه در پی خدمت به خوشبختی جمعی‌اند. آنها فضایی برای گفتگوی سازنده فراهم می‌کنند و از تمرکز قدرت در دست یک گروه جلوگیری می‌کنند. اُرُد تأکید دارد که بدون احزاب آزاد، زبان مردم بریده می‌شود و جامعه از پویایی بازمی‌ماند. احزاب، مانند درختانی در جنگل اُرُدیسم، با ریشه‌های عمیق و شاخه‌های متنوع، به رشد جامعه کمک می‌کنند.


    دموکراسی و احزاب در عمل: مشارکت آگاهانه

    اُرُدیسم از مردم می‌خواهد که در دموکراسی، نه تماشاگر، بلکه بازیگر باشند. اُرُد می‌گوید: «مردم ناتوان و ترسو، آزادی را گدایی می‌کنند.» مشارکت آگاهانه یعنی مطالعه برنامه‌های احزاب، شرکت در انتخابات آزاد، و نقد سازنده سیاست‌ها. در زندگی روزمره، این مشارکت می‌تواند به‌سادگی پیوستن به یک گروه مدنی، حمایت از یک حزب مردمی، یا حتی گفتگوی محترمانه با کسی که دیدگاه متفاوتی دارد، باشد. در جزیره اُرُدیسم، انتخابات شفاف و آکواریومی‌اند، و مردم با آگاهی از حقوقشان، آینده خود را شکل می‌دهند. احزاب نیز موظف‌اند که به وعده‌هایشان پایبند باشند، وگرنه اعتماد مردم را از دست می‌دهند.


    چالش‌های دموکراسی در جهان امروز

    جهان امروز با تهدیدهایی چون سانسور، فساد سیاسی، و تضعیف احزاب مستقل روبه‌روست. اُرُد هشدار می‌دهد: «سرزمینی که در آن اعتراض و تظاهرات حق مردم شناخته نمی‌شود، با گورستان هیچ فرقی ندارد.» اُرُدیسم به ما می‌آموزد که دموکراسی بدون رسانه‌های آزاد و احزاب پویا، بی‌معناست. این فلسفه از ما می‌خواهد که در برابر خودکامگی و تمامیت‌خواهی ایستادگی کنیم، اما نه با خشونت، بلکه با آگاهی و مشارکت. اُرُدیسم باور دارد که دموکراسی، تنها زمانی پایدار می‌ماند که مردم خود را پیشوای آزادی و عدالت بدانند.


    دموکراسی و احزاب در اُرُدیسم، ستون‌هایی‌اند که جزیره‌ای عادلانه و پویا را سرپا نگه می‌دارند. اُرُد بزرگ ما را دعوت می‌کند که تاج قدرت را بر سر همه مردم بگذاریم و با مشارکت آگاهانه، جهانی بسازیم که در آن عدالت و آزادی، نه شعار، بلکه واقعیت‌اند. بیایید با الهام از اُرُدیسم، در انتخابات شرکت کنیم، از احزاب مردمی حمایت کنیم، و گفتگوی سازنده را ترویج دهیم. جزیره اُرُدیسم در انتظار ماست؛ با یک رأی آگاهانه، یک قدم به آن نزدیک‌تر شویم.