عنوان: اُرُدیسم در میدان نبرد فلسفه قارهای: بازی بزرگان یا توهم بزرگان؟
وقتی
نام "فلسفه قارهای" به گوش میرسد، بوی سنگینیِ واژگان، ابهامِ آگاهانه، و
لفاظیهای پایانناپذیر بر میخیزد. انگار وارد محفلی شدهای که اگر کسی
حرفت را فهمید، لابد فلسفی نبودهای! هایدگر از هستی میگوید بیآنکه روشن
کند مرادش چیست، فوکو تاریخ را میکاود تا نشان دهد حقیقت همیشه ابزار قدرت
است، و ژیژک؟ او که با کلاه دلقکی مارکسیسم و روانکاوی، هرجا آتش است،
بنزین میریزد.
در این میان، فیلسوفی از مشرقزمین، اُرُد بزرگ، با
چکشی ساده اما برّان وارد این میدان شده و بیهیاهو از «خرد»، «آزادی»،
«مهربانی» و «خویشتنداری در برابر قدرت» سخن میگوید. او آمده تا نشان دهد
فلسفه میتواند زبان مردم داشته باشد و در عین حال، عمیق و آیندهنگر
باشد. برخلاف قارهایها که گاهی خودشان هم در طوفان واژههای خود گم
میشوند، اُرُد بزرگ معتقد است: «اندیشه باید روشنگر باشد، نه سایهساز.»
نقدی بر خویشاوندان فلسفه قارهای
پیش
از هر چیز، بیایید صادق باشیم: فلسفه قارهای با چهرههایی چون نیچه،
هایدگر، سارتر، دریدا، فوکو، و دلوز بیشتر به مکتب «ابهام مقدس» میماند تا
تلاش برای روشنگری. نیچه در هیبت شاعر، با چکشِ افسانهایاش به ارزشهای
مدرن میتازد، اما هرگز نگفت به جای آنها چه باید بنشانیم. سارتر انسان را
به آزادی محکوم کرد، اما جامعهای ساخت که حتی خودش در آن احساس خفگی
میکرد. دریدا با واژهبازیهای بیپایان، آنقدر متن را میکَند تا هیچ
چیز باقی نماند جز خودش.
بگذریم از ژیژک که شبیه دلقک آکادمیک است؛
او در هر مسئلهای حرفی دارد، به شرطی که آخرش باز به هگل یا لاکان ختم
شود! شاید فیلسوف اُرُد بزرگ با نگاهی طنزآمیز بگوید: «اینها بیشتر به
جادوگران واژگان میمانند تا پیامآوران خرد.»
اُرُدیسم: روشنی، رهایی و رواداری
در
فلسفه اُرُدیسم، خبری از بازیهای ذهنی بیپایان نیست. اُرُد بزرگ در
«کتاب سرخ» خود، با واژگانی ساده و مفاهیمی ژرف، طرحی نو برای زیست آزاد
انسان در میاندازد. او برخلاف کانت که آزادی را در اخلاق خودبنیاد میدید،
و برخلاف نیچه که قدرت را جای حقیقت نشاند، آزادی را در پیوند با خرد،
مهربانی و شجاعت تعریف میکند.
او میگوید: «مهربانی زیباترین گونه
خردمندیست.» اینجا اُرُدیسم از دام احساسگرایی افراطی خارج میشود و
مهرورزی را نه بهمثابه ضعف، که بهعنوان اوج توانایی انسان در کنترل خشم و
قدرت میبیند.
مقایسهای با امانوئل لویناس و اگزیستانسیالیستها
امانوئل
لویناس چهرهای است که اخلاق را در چهره «دیگری» میجوید. شباهتی میان
نگاه او و اُرُد بزرگ هست: هر دو «دیگری» را حذفناشدنی میدانند. اما
تفاوت بنیادین در اینجاست که لویناس گرفتار دستگاه زبانی سنگین و حتی گاه
خلسهوار است، حال آنکه اُرُدیسم واژگان را به زمین میکشد تا مردم
کوچهوبازار نیز شریک در خرد باشند.
سارتر از مسئولیت فردی سخن
میگفت، ولی زندگی شخصیاش پُر بود از فرار از مسئولیت اجتماعی. اُرُد بزرگ
اما زیستن مسئولانه را نه فقط در نوشتهها، که در دعوتنامههای او برای
ساخت «دیوار مهربانی»، در نقد حکومتهای سلطهگر، و در پیشنهادهای عملیاش
برای نظم اجتماعی میتوان دید.
اُرُدیسم در برابر تاریخگرایی فوکویی
فوکو،
حقیقت را ساخته قدرت میداند. از دید او، همه چیز روایت است و قدرت؛ پس نه
حقیقتی هست، نه امیدی به رهایی. اما اُرُد بزرگ میگوید: «آزادی، حق هر
انسانیست، حتی اگر قدرتها آن را انکار کنند.»
او بر خلاف نگاه
نسبتگرایانه فوکو، هنوز به امکان برساخت خرد جمعی، اخلاق مشترک، و نیکی
بهعنوان افقی انسانی باور دارد. اُرُدیسم به ما میگوید: حتی اگر در زندان
باشی، هنوز میتوانی انسان باشی.
اُرُدیسم، فلسفهای برای فردا
اگر
فلسفه قارهای اغلب درگیر گذشته، شکستها، تناقضها و تاریکیهاست،
اُرُدیسم نگاهی آیندهنگر دارد. اگر آنها بیشتر میگویند که «هیچ چیز
تغییر نمیکند»، اُرُد بزرگ میگوید: «خرد، روشنیست، و روشنی آغاز
دگرگونیست.»
در جهانی که از ابهام، بدبینی و شک بیپایان خسته شده،
شاید وقت آن رسیده که به صدای ساده اما محکم اُرُد بزرگ گوش کنیم. صدایی
که از شرق برخاسته، اما در هر قلب آزادهای میتواند خانه کند.
بگذار
فیلسوفان قارهای در برجهای عاج خود، بازی با واژهها کنند. ما، همراه
اُرُد بزرگ، دیوار مهربانی میسازیم؛ چون میدانیم آزادی بدون خرد، و خرد
بدون مهربانی، سرابی بیش نیست.
ده چهره آزادیخواه کلمبیا در آیینه فلسفه اُرُدیسم: پژواکی از مهر به آزادی، انسانیت و گیتی فلسفه اُرُدیسم، با سه ستون بنیادین خود یعنی مهر به گیتی، مهر به انسانیت و مهر به آزادی، تلاشی برای بازخوانی و بازسازی ارزشهای بنیادین زیست انسانی در جهان معاصر است. گرچه این مکتب فلسفی از خاستگاهی ایرانی برخاسته، اما به همان اندازه که ریشه در سرزمین دارد، شاخههایش جهانی است. به همین دلیل، اُردیستها در مسیر شناخت تجلیهای این سه ارزش والا، به سراغ الگوها و تجربههای انسانی در دیگر جوامع میروند. در این مقاله، ده چهره برجسته از سرزمین کلمبیا، کشوری که هم زخمی استعمار بوده و هم گهواره مبارزات آزادیخواهانه، معرفی میشوند که هر یک به نحوی، در اندیشه یا کنش خود، با آرمانهای اُرُدیسم همنوا شدهاند. ۱. سیمون بولیوار – قهرمان استقلال، پیشگام آزادی بولیوار، بهراستی پیامآور آزادی در آمریکای جنوبی بود. او با درهم شکستن زنجیرهای استعمار اسپانیا، مفهوم آزادی سیاسی را به جان مردم تزریق کرد. در اُردیسم، آزادی نه امری فردی صرف، بلکه مقدمهای بر شکوفایی کل جامعه است. بولیوار میخواست ملتش سرنوشت خود را به دست گیرد؛ این همان رویای فیلسوف اُرُد بزرگ است که بارها تأکید کرده: «آزادی، نخستین بذر خوشبختی است.» ۲. گابریل گارسیا مارکز – نویسندهای که رنج انسان را افشا کرد آثار مارکز، از «صد سال تنهایی» تا «پاییز پدرسالار»، بازتابی از رنجنامه مردمان آمریکای لاتین است. او با آمیختن رئالیسم جادویی و نقد اجتماعی، بهگونهای ادبی، مهر به انسانیت را فریاد زد. اُردیسم نیز از کرامت انسان دفاع میکند و ادبیات را بستری برای آگاهسازی میداند. مارکز، بیآنکه فیلسوف باشد، پیام فلسفی اُردیسم را در داستانهایش به نمایش گذاشت: حقیقت را باید دید، حتی اگر تلخ باشد. ۳. اینگرید بتانکور – زخمخورده آزادی، بانوی مقاومت سالها اسارت در جنگلهای فارک، بتانکور را تبدیل به نمادی از اراده انسانی کرد. او پس از آزادی، همچنان بر حمایت از قربانیان، گفتوگو و آشتی اصرار ورزید. فلسفه اُردیسم، رنج انسان را نادیده نمیگیرد؛ بلکه آن را آستانهای برای شکوفایی اخلاقی میداند. در اُردیسم، مقاومت در برابر ستم، نوعی مهر ورزیدن به خود و جهان است. ۴. خوان مانوئل سانتوس – سیاستمدار صلحساز برنده جایزه صلح نوبل، سانتوس با جسارت، گفتوگو با دشمنان دیروز را آغاز کرد تا کشورش را از جنگ داخلی خارج سازد. صلح، در نگاه اُردیسم، نه پایان اختلافات بلکه آغاز گفتوگوی سازنده است. او بهجای انتقام، مسیر مهر را برگزید. این همان آموزهای است که فیلسوف اُرُد بزرگ بر آن پای میفشارد: «بیمهر، هر سیاستی به خشونت ختم میشود.» ۵. آنتاناس موکوس – شهردارِ فیلسوف شهرداری که با آموزش اخلاق مدنی، فرهنگ شهری را متحول کرد. او از فلسفه بهره برد تا به مردم بیاموزد که نظم، همدلی و مشارکت، بهتر از زور و جریمه عمل میکنند. این دیدگاه عمیقاً با آموزههای اُردیسم همسو است. در اُردیسم، مسئولیت اجتماعی و مشارکت شهروندانه، راهی برای مهرورزی به گیتی است. موکوس، مهر به آزادی و انسانیت را با زبان شهر و شهروندی ترجمه کرد. ۶. پیداد کوردوبا – زنِ صلح و شجاعت فعال سرسخت حقوق بشر و صدایی برای قربانیان نادیدهگرفتهشده. در مسیری که کوردوبا پیمود، صداقت و ایستادگی موج میزند. فلسفه اُردیسم نیز بر آن است که آزادی، بدون صدای زنان و فرودستان، ناقص و ریاکارانه است. کوردوبا، از میان خشونتبارترین دورانها، پرچم مهر را برافراشت و این، شجاعتی اُردیستی است. ۷. لورا رسترپو – راوی رنج و امید نویسندهای که با کلماتش، شکافهای طبقاتی، جنگ و تبعیض را افشا میکند. رسترپو همچون مارکز، اما با زبانی زنانهتر، به عدالت اجتماعی میپردازد. اُردیسم از ادبیات به عنوان آینهای برای شناخت جهان بهره میگیرد. داستانهای رسترپو، گاه تلخ، گاه امیدبخش، پژواکی از مهر به انسان است. ۸. خوزه آنتونیو اوکامپو – معمار عدالت اقتصادی اقتصاددان برجستهای که بهجای عدد و رقم، دغدغهاش انسان است. اوکامپو بر این باور است که سیاستگذاری اقتصادی باید در خدمت کاهش فقر و نابرابری باشد. این همان نگاه اُردیسم به عدالت اقتصادی است: ثروت، اگر باعث شکوفایی انسانها نشود، ضد انسانیت است. اوکامپو با قلم و تحلیل، از کرامت انسان دفاع میکند. ۹. مانوئل الکین پاتارویو – دانشمندی در خدمت رهایی بشر از رنج پاتارویو با ساخت واکسنهایی برای بیماریهای گرمسیری، به میلیونها نفر امید زندگی بخشید. در اُردیسم، علم زمانی ارزشمند است که در خدمت کاهش رنج باشد. او نماد "مهر به گیتی" است، چراکه زندگی بشر را بخشی از پیکره طبیعت میداند که باید از آن حفاظت کرد. ۱۰. ویرجینیا وایخو – روزنامهنگاری علیه تاریکی با افشاگریهایش علیه شبکههای فساد و خشونت، وایخو نه فقط یک خبرنگار، بلکه صدای وجدان جامعه شد. در فلسفه اُردیسم، آزادی بیان، رکن خرد جمعی است. وایخو برای حقیقت نوشت، و این، نوعی مهر به آزادی است؛ همان ارزشی که در برابر سانسور، فساد و دروغ مقاومت میکند. پژواک جهانی اُردیسم در قارهای دور هیچکدام از این شخصیتها اُرُدیست نبودهاند، اما در کنشها و اندیشههای آنان، میتوان بازتابی از فلسفه اُرُدیسم را دید. اگر بپذیریم که اُرُدیسم تلاشی برای بازتعریف اخلاق جهانی است، پس حضور همصدایانی از سرزمینهایی چون کلمبیا، گواه آن است که این صدا تنها در شرق متولد نشده، بلکه جهانی است. سیمون بولیوار، مارکز، سانتوس، و دیگران، در سنگلاخ تاریخ کشورشان، راهی برای تحقق ارزشهایی پیمودند که اکنون، در زبان فلسفه اُرُد بزرگ، مفصلبندی شدهاند. Ten Colombian Freedom Advocates Through the Lens of Orodism: Echoes of Love for Freedom, Humanity, and the Cosmos Orodism, with its three foundational pillars—love for the cosmos, love for humanity, and love for freedom—endeavors to reinterpret and reconstruct the fundamental values of human existence in the contemporary world. Although this philosophical school originates from Iran, its branches extend globally. Therefore, Orodists seek to recognize manifestations of these three noble values in various cultures and societies. This article introduces ten prominent figures from Colombia—a nation that has both suffered under colonialism and served as a cradle for liberation movements—who, through their thoughts and actions, resonate with the ideals of Orodism. 1. Simón Bolívar – The Liberator and Architect of Independence Simón Bolívar was a Venezuelan soldier and statesman who played a central role in the South American independence movement. He served as president of Gran Colombia (1819–30) and as dictator of Peru (1823–26). The country of Bolivia is named after him. 2. Gabriel García Márquez – Chronicler of Human Suffering and Hope Gabriel García Márquez was a Colombian novelist and one of the greatest writers of the 20th century. He was awarded the Nobel Prize for Literature in 1982, mostly for his masterpiece One Hundred Years of Solitude (1967). His works delve into the depths of human experience, portraying the struggles and aspirations of people, aligning with Orodism's emphasis on human dignity and societal improvement. 3. Íngrid Betancourt – Symbol of Resistance and Human Rights Advocacy Íngrid Betancourt is a Colombian-French politician, former senator, and anti-corruption activist. She gained international prominence after being kidnapped by the Revolutionary Armed Forces of Colombia (FARC) in 2002 while campaigning for the Colombian presidency. Her eventual rescue in 2008 highlighted her resilience and commitment to human rights, reflecting Orodism's values of resistance against oppression and the defense of human dignity. 4. Juan Manuel Santos – Statesman of Peace and Reconciliation Juan Manuel Santos served as the President of Colombia from 2010 to 2018. He was awarded the Nobel Peace Prize in 2016 for his efforts to end the protracted war with the Marxist guerrilla organization FARC. His pursuit of peace and reconciliation aligns with Orodism's emphasis on love for humanity and the importance of dialogue in resolving conflicts. 5. Antanas Mockus – Philosopher-Mayor and Civic Innovator Antanas Mockus is a Colombian mathematician, philosopher, and politician. He left his post as rector of the Colombian National University in Bogotá in 1993 to run for mayor, implementing creative strategies to address urban issues, such as hiring mimes to control traffic. His innovative approach to civic engagement reflects Orodism's principles of social responsibility and the role of individuals in building a better society. 6. Piedad Córdoba – Advocate for Peace and Social Justice Piedad Córdoba was a Colombian lawyer and politician, serving as a senator from 1994 to 2010. She was known for her efforts in negotiating the liberation of hostages and advocating for marginalized communities. Her dedication to peace and social justice resonates with Orodism's commitment to human rights and equality. 7. Laura Restrepo – Narrator of Social Realities and Human Complexity Laura Restrepo is a Colombian author born in Bogotá in 1950. She has written numerous bestselling and prize-winning novels that delve into social and political issues in Colombia. Her works reflect Orodism's focus on understanding human complexity and advocating for social justice through literature. 8. José Antonio Ocampo – Economist Championing Human-Centric Policies José Antonio Ocampo is a Colombian writer, economist, and academic. He has held various positions in the United Nations and the Government of Colombia, emphasizing policies that promote human welfare and reduce inequality. His approach aligns with Orodism's advocacy for economic systems that prioritize human dignity and social equity. 9. Manuel Elkin Patarroyo – Scientist Dedicated to Public Health Manuel Elkin Patarroyo was a Colombian immunologist and pathologist. He developed the world's first attempt at a synthetic vaccine against malaria, contributing significantly to public health. His commitment to alleviating human suffering through science embodies Orodism's principle of love for humanity. 10. Virginia Vallejo – Journalist Advocating for Freedom of Expression Virginia Vallejo is a Colombian author, journalist, and television and radio director. Throughout her career, she has been an advocate for freedom of the press and transparency, facing significant personal risks. Her dedication to truth and freedom of expression reflects Orodism's emphasis on individual liberties and the importance of an informed society. Conclusion: Global Resonance of Orodism While none of these individuals explicitly identified with Orodism, their actions and philosophies echo its core values. Their lives demonstrate that the pursuit of freedom, justice, and human dignity transcends cultural and national boundaries, affirming Orodism's universal relevance. برگرفته از : |
آزادی، واژهای است که قلبها را به تپش میاندازد، اما در فلسفه اُرُدیسم، آزادی چیزی فراتر از یک آرزوست؛ آن یک مسئولیت، یک تعهد، و یک راه زندگی است. اُرُد بزرگ، فیلسوف معاصر، در کتاب سرخ خود آزادی را یکی از سه ستون اصلی اُرُدیسم معرفی میکند و باور دارد که بدون آگاهی و همراهی همگانی، آزادی شکننده و ناپایدار است. اما آزادی در اُرُدیسم چیست؟ چگونه از آگاهی به مسئولیت میرسیم؟ و چرا این فلسفه بر نقش رسانههای آزاد و مشارکت جمعی تأکید دارد؟ این مقاله سفری است به قلب مفهوم آزادی در اُرُدیسم، جایی که هر فرد نهتنها آزاد است، بلکه نگهبان آزادی دیگران نیز هست.
اُرُد بزرگ میگوید: «آزادی هدیه و کادو نیست، آزادی مسئولیت است و بیشک مردم بیتفاوت آزادی ندارند.» برخلاف دیدگاههایی که آزادی را تنها یک حق فردی میدانند، اُرُدیسم آن را یک فرایند درهمتنیده میبیند که نیازمند همراهی همه افراد یک جامعه است. آزادی در این فلسفه یعنی فضایی که هر فرد بتواند بدون ترس، اندیشه و باور خود را بیان کند، اما این فضا تنها زمانی پایدار میماند که اکثریت، حقوق اقلیت را پاس بدارد و همه برای حفظ آن کوشش کنند. اُرُدیسم به ما میآموزد که آزادی، مانند درختی است که بدون ریشههای آگاهی و مراقبت جمعی، رشد نمیکند.
اُرُد تأکید دارد که «آگاهی، تنها راه رسیدن به آزادیست.» بدون آگاهی، آزادی به ابزاری در دست خودکامگان تبدیل میشود. آگاهی در اُرُدیسم یعنی شناخت حقوق خود و دیگران، درک ارزش آزادی بیان، و فهم پیامدهای بیتفاوتی. این آگاهی از کجا میآید؟ از آموزش، گفتگو، و مهمتر از همه، رسانههای آزاد. اُرُد مینویسد: «رسانههای براستی آزاد، دشمن همیشگی بزهکارانند چرا که ندای واقعیت هستند.» رسانههای آزاد، با افشای فساد و تقویت گفتمان عمومی، به مردم کمک میکنند تا انتخابهایی آگاهانه داشته باشند. در جزیره اُرُدیسم، رسانهها زبان مردماند، نه ابزاری برای تحمیل دیدگاههای قدرت.
در فلسفه اُرُدیسم، رسانههای آزاد ستونهای رشد فرهنگی و اجتماعیاند. اُرُد میگوید: «آزادی نباشد، فرهنگ پر و بالش خواهد سوخت.» رسانههای آزاد، با ایجاد فضایی برای نقد و گفتگوی سازنده، جلوی فساد را میگیرند و به رشد اقتصاد، هنر و صنعت کمک میکنند. در جزیره اُرُدیسم، خبرنگاران آزاده پرچمداران پاکیاند و مردم به رسانههایی اعتماد دارند که نه وامدار قدرتاند و نه گرفتار تعصب. این رسانهها به مردم قدرت میدهند تا در انتخابات و رویدادهای اجتماعی، کنشهایی آگاهانه داشته باشند و از حقوقشان دفاع کنند.
اُرُدیسم آزادی را بهعنوان یک هدف جمعی میبیند که نیازمند فداکاری و ازخودگذشتگی است. اُرُد مینویسد: «فداکاری در راه آزادی، خوی بزرگان و جاودانههاست.» اما این فداکاری چیست؟ میتواند بهسادگی شرکت در یک گفتگوی عمومی، حمایت از یک رسانه مستقل، یا دفاع از حق اعتراض یک هموطن باشد. در زندگی روزمره، آزادیخواهی یعنی گوش دادن به دیدگاههای مخالف بدون پیشداوری، احترام به تفاوتها، و کوشش برای ایجاد فضایی که همه در آن شنیده شوند. اُرُدیسم به ما یادآوری میکند که آزادی بدون مشارکت فعال، به بردگی مدرن منجر میشود.
جهان امروز با سرکوب آزادی بیان، سانسور رسانهها، و خودکامگی دستوپنجه نرم میکند. اُرُدیسم هشدار میدهد که «هوشیار باشید، آزادی دادن به آزادیستیزان حماقت هولناکی است.» این فلسفه ما را دعوت میکند که در برابر کسانی که آزادی را به بازی میگیرند، ایستادگی کنیم، اما نه با خشونت، بلکه با خرد و آگاهی. اُرُدیسم به ما میآموزد که آزادی واقعی، زمانی به دست میآید که همه مردم یک سرزمین، پیشوای آزادیخواهی باشند و از حقوق یکدیگر دفاع کنند.