فلسفه جهانی اُرُدیسم  The Philosophy of Orodism

فلسفه جهانی اُرُدیسم The Philosophy of Orodism

بازتاب فلسفه اردیسم در سطح جهان Reaction of the World to the ORODISM Philosophy
فلسفه جهانی اُرُدیسم  The Philosophy of Orodism

فلسفه جهانی اُرُدیسم The Philosophy of Orodism

بازتاب فلسفه اردیسم در سطح جهان Reaction of the World to the ORODISM Philosophy

مجموعه اسامی اصلی و مستعار آدم های مشهور




نادر شاه / نادرقلی

لنین / ولادیمیر ایلیچ اولیانف

پرنسس دایانا / دیانا فرانسس اسپنسر

عطار نیشابوری / فرید الدین ابوحامد

ارد بزرگ / مجتبی شرکا

میرزاده عشقی / سید محمدرضا کردستانی

سیمین بهبهانی / سیمین خلیلی

امیر کبیر / تقی فراهانی

م. امید / مهدی اخوان ثالث

شهریار / محمدحسین بهجت تبریزی

ذبیح الله منصوری / ذبیح الله حکیم الهی دشتی

رضا شاه / رضا سوادکوهی

کمال الملک / محمد غفاری

مارک تواین / ساموئل لنگهورن کلمنس

حافظ / شمس الدین محمد شیرازی

چارلی چاپلین / سِر چارلز اسپنسر چاپلین

پروین اعتصامی / رخشنده اعتصامی

صائب تبریزی / میرزا محمد علی

سلمان فارسی / روزبه

ستارخان / ستار قره‌داغی

میرداماد / میر برهان‌الدین محمدباقر استرآبادی

باقرخان / باقر تبریزی

نسیم شمال / سید اشرف‌الدین گیلانی

جبار باغچه بان / میرزا جبار عسگرزاده

ایرج / حسین خواجه امیری

بدیع الزمان فروزانفر / محمدحسین بشرویه‏ای

چه گوارا / رنستو رافائل گوارا دلاسرنا

سعدی / مُصلِح الدین مُشرف بن عَبدُالله

هایده / معصومه دده بال

عزیز نسین / مَحمَت نُصرَت

آتا تورک / مصطفی کمال پاشا

ولتر / فرانسوا ماری آروئ

بودا / سیدارتا گوتما

بیل کلینتون = ویلیام جفرسون بلایت سوم

سیمون بولیوار / سیمون لوسی ارنستین ماری

پله / ادسون آرانتس دوناسیمنتو

گوگوش / فائقه آتشین

پوران / فرح‌دخت عبّاسی طاقانی

نیما یوشیج / علی اسفندیاری

مهستی / افتخار دده بال

پرویز یاحقی / پرویز صدیقی پارسی

سوسن / گل اندام طاهرخانی

ابی / ابراهیم حامدی

حمیرا / پروانه امیرافشاری

افلاطون / آریستو کلس

پریسا / فاطمه واعظی

خواجه نصیرالدین طوسی / ابو جعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی

معین / نصرالله معین

گلاب آدینه / گلاب مستعان

شیرین بینا / شیرین صدق گویا

مادر ترزا / آگنس گوک بژازین

بزرگ علوی / مجتبی علوی

نادره / حمیده خیر آبادی

تیتو / جوزپ بروز

ثریا قاسمی / مولود ملاقاسم

دلکش / عصمت باقرپور بابُلی

جان وین / ماریون موریسون

ایرج راد / اکبر حسنی راد

سیروس گرجستانی / علی اکبر محمدزاده گرجستانی

استالین / یوسف ویساریونوویچ ژوگاشویلی

بهروز وثوقی / خلیل وثوقی

فرح پهلوی / فرح دیبا

سولات سار = پل پوت

فروزان / پروین خیر بخش

گوهر مراد / غلامحسین ساعدی

ر . اعتمادی / رجبعلی اعتمادی

م . الف . به آذین / محمود اعتمادزاد

ملکه الیزابت / الیزابت الکساندرا مری ویندسور

عهدیه / عهدیه بدیعی

ابوعمار / یاسر عرفات

ستار / عبدالحسن ستار پور

ماکسیم گورکی / آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف

سندی / شهرام آذر

ملک الشعرا / محمدتقی بهار

مرضیه / اشرف السادات مرتضایی

نلی / شمسی اشتری

آریل شارون / آریل ساموئل مشرایبر

عبدالکریم سروش / حسین حاج فرج الله دبّاغ

اندی / آندرانیک مددیان

الهه / بهار غلامحسینی

تروتسکی / لو داویدوویچ برونشتاین

آغاسی / نعمت الله آزموده

کیتارو / ماسانورى تاکاهاشى





ماخذ : معلومات عمومی




رئیس انجمن انبوه سازان مسکن و ساختمان: موج جدید کاهش قیمت مسکن



رئیس انجمن انبوه سازان مسکن و ساختمان کشور گفت : سیاستگذاری های دولت در بخش مسکن هم اکنون افزایش کاذب قیمت ها را مهار کرده و موج جدیدی از کاهش قیمتها را بوجود آورده است.
به گزارش خبرنگار صدا و سیما، مجتبی بیگدلی با بیان این که وزارت مسکن و شهرسازی تعیین کننده قیمت در شهرهای جدید است، افزود : همچنین صدور پروانه ، مجوز ساخت و هرگونه نقل و انتقالات در این شهرها در اختیار این وزارتخانه بوده و سیاستگذاری های دولت در بخش مسکن هم اکنون افزایش کاذب قیمت ها را مهار کرده است. 

وی با اشاره به افزایش کاذب قیمت مسکن در تهران تصریح کرد : ترسیم بازاری منطقی، به نفع تولید کننده و مصرف کننده است و راهبرد کاهش قیمتها در شهرهای جدید بر روند کاهش قیمت ها در کلان شهری همچون تهران تاثیرگذار خواهد بود. 

رئیس انجمن انبوه سازان مسکن و ساختمان افزود : با توجه به اجرای سیاست های دولت در بخش مسکن ، پیش بینی می شود قیمت ها امسال تا 20 درصد کاهش یابد.

رحماندوست: من به تعاریف ایرانی و اسلامی از کودک معتقدم


 
 

   
مصطفی رحماندوست

فرهنگی: مصطفی رحماندوست گفت: اعتقاد من در شخصیت پردازی بر پایه تعاریف ایرانی و اسلامی از کودک است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، دومین مراسم افطار با هنرمندان همایش کلمات روزه دار با حضور مصطفی رحماندوست، روایتگر کودکانه های ایران و جمع کثیری از شاعران و علاقه مندان شعر و ادب فارسی در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.

این مراسم با اجرای "جواد محقق" عضو شورای عالی شعر و موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نویسنده کودک و نوجوان آغاز شد.

در ابتدای این مراسم استاد محقق با اشاره به بی نیاز بودن مصطفی رحماندوست از هرگونه معرفی و توصیفی اشاره کرد: وی از بنیانگذاران ادبیات کودک و نوجوان در سال های بعد از انقلاب است و در طی سه دهه گذشته با انتشار بیش از 161 کتاب برای کودکان و سردبیری نشریات سروش و رشد و همکاری با سایر مطبوعات توانسته است جایگاه ویژه ای در حوزه ادبیات کودک به دست بیاورد.

مجری ضمن دعوت از رحماندوست برای حضور در جایگاه هنرمندان و ایراد سخنرانی از وی خواست تا جلسه را با تعریفی از کودک و نوجوان آغاز کند.

مصطفی رحماندوست با بیان این نکته که هیچ تعریف جامعی از کودک و نوجوان در جهان وجود ندارد کلام خود را آغاز کرد و گفت: اگرچه تعاریفی از کودک وجود دارد یا برخی به دنبال کودک درون می گردند و هر کاری را به گردن آن می اندازند اما هیچ تعریف جامعی وجود ندارد.

وی افزود: جدای از این که حضور این کودک درون وجود خارجی دارد یا نه اما من همواره به دنبال یک نگاه آیینی و اعتقادی برای این دوره زیبای زندگی می گردم و معتقدم که کودک عضوی از طبیعت و جهان هستی است که هر چه بزرگتر می شود ازحقیقت خود دورتر می شود.

وی با اشاره به انتشار مقاله "تو پر پرواز من را قیچی کردی" در 20 سال پیش خاطر نشان کرد: آنچه که کودک را تعریف می کند همان نزدیک بودن وی به مادر هستی و طبیعت است و همین باعث شده تا گاهی با کودکان 50 ساله روبه رو شده و از بودن با آنها لذت ببریم و گاهی بزرگان 10 ساله ای را ببینید که از ان ها دوری کنید.

این عضو شورای عالی کانون پرورش فکری کودک و نوجوان با یادآوری تعریف "ویلیام لیت" تصریح کرد: ویلیام لیت با استفاده از معصومیت و تجربه کودک را تعریف می کند و معتقد است که با حرکت به سوی معصومیت تجربه انسان کم شده و با حرکت به سوی تجربه و استفاده از آن در نظام های اجتماعی معصومیت از بین می رود و این دو مقابل یکدیگرند .

وی افزود : معصومیت هیچ قاعده ای ندارد زیرا کودک با استفاده از ابزار کودکی خود به هیچ یک از حرکت های اجتماعی اهمیت نداده و تنها به کار خود مشغول است در حالی که تجربه به دنبال ایجاد ارتباط با اجتماع، به هم زدن وضع موجود و به دست آوردن موفقیت است و همین امر تجربه را از حقیقت زندگی دور می کند و این امر باعث شده تا جوامعی هم که تحت تأثیر این نگاه شکل بگیرد گاهی معصومیتی بیش از تجربه داشته و گاهی تجربه آن ها بیشتر باشد.

وی با اشاره به تعریف دکتر علی شریعتی از جوامع جهان سوم اظهار کرد: دکتر شریعتی معتقد بود که جهان سومی ها سه دسته اند که گروه اول همواره کت و شلوار پوشیده و تمرین غربی شدن می کنند و نفوذ در آن ها برای استعمارگران آسان است. گروه دوم نیز با اعتقاد به نداشته های خود و جست و جوی کمبودهای فرهنگی و علمی راه را برای بیگانگان باز می کنند. اما استعمار همواره از دسته سومی ترسیده است که با لباده و پای برهنه در پاریس قدم زده و به خودش همچون کودکی اعتقاد دارد و تنها کار خودش را می کند.

وی با تأکید بر این که من به جهان تجربه تعلقی ندارم، گفت : همواره بعد از خلق هر یک از آثار خود راهی مدارس می شوم و تا زمانی که رضایت و موافقت کودکان را در رفتارهایشان پیدا نکنم هرگز به سراغ چاپ آن نخواهم رفت.

مراسم افطار با هنرمندان با سوال دیگری از محقق درباره تعاریف جامعه جهانی از نوجوانی ادامه یافت که رحماندوست در پاسخ به این سوال گفت: کانون پرورش فکری کودک و نوجوان همچون سایر مراکز فعال در این حوزه در دنیا گروه سنی دوره راهنمایی را نوجوان تلقی می کنند.

وی با اشاره به این که من یکی از مقصران اصلی تعریف گروه های سنی در ایران هستم افزود : در 20 سال پیش به پیشنهاد من در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این گروه های سنی تعریف شد و در اوضاع به هم ریخته آن زمان کاری بسیار موفق محسوب می شد اما امروزه این تقسیم بندی از اعتبار ساقط شده و نیاز به یک تقسیم بندی جدید داریم و امیدوارم ضرورت این حوزه به زودی تشخیص داده شود و این اتفاق شکل بگیرد.

رحماندوست با یادآوری تعاریف بین المللی ادامه داد: طبق تعریف یونسکو، کودکی تا 12 سالگی و نوجوانی تا 19 سالگی ادامه دارد و اگر در فضای خارج از ایران و اروپا به جوان 28 ساله هم نوجوان بگویید بسیار لذت می برد و این در حالی است که در ایران این نگاه را بد می دانند و مهم تر از آن فرهنگ های جغرافیایی نیز بر این تعاریف تأثیر گذار بوده است زیرا در کشورهای عربی با ازدواج های زودرس و یا در افغانستان و پاکستان با ورود به اجتماع و کارهای سخت چیزی به نام نوجوانی معنای خارجی ندارد زیرا تا 10 سالگی کودکی را تجربه کرده و از آن به بعد دیگر نمی توان واژه نوجوان را به او نسبت داد.

وی افزود: امروزه در جهان خط کشی علمی ایجاد شده هر دو سال یکبار تعریف می شود و من نیز با تبعیت از این خط کشی علمی راه را برای تعاریف این حوزه هموار کرده ام و در حال حاضر برای کودکان صفر تا دو سال «سبزی ریزه میزه» را نوشته ام که شامل ترانه های نوازشی است که راه ارتباط والدین با کودک را هموار می کند و برای کودکان دو تا چهار سال و چهار تا شش سال نیز آثاری مجزا خلق می کنم .

این عضو شورای داستان گویی یونسکو با اشاره به طرح صفر سالگی در کارخانه سونی گفت: در این کارخانه از من دعوت شد تا با شرکت دراجرای یک طرح فوق العاده آموزشی، کودکان را از بدو تولد تحت کنترل قرار دهیم و من از اجرای این طرح جامع و کامل و عالی توسط دیگران اندوهگین بودم. من به آنها پاسخ رد دادم و گفتم صفر دیر است و باید قبل از تولد این آموزش ها شروع شود و با همکاری سه پزشک متخصص ماما و استفاده از تست های تحقیقاتی، 10 خانم باردار را به مدت هفت ماه تحت کنترل قرار دادیم که این طرح نیمه کاره رها شد زیرا توان مالی انجام آن را نداشتیم .

وی با تأکید بر این که دوره نوجوانی سخت ترین دوره زندگی هر انسانی است، گفت: این دوران زمان تجربه تنهایی و نیازهای متفاوت است که باعث می شود تا هیچ یک از نویسنده های جهان نتوانند ارتباط درستی با این دوره برقرار کنند .

رحماندوست افزود: امروزه کارهای عرفانی خوبی از سوی برخی نویسنگان به رشته تحریر درآمده و من نیز دو کار عاشقانه متفاوت را برای این گروه سنی انجام داده ام زیرا در این دوره برقراری ارتباط برای آنها با دیگران و به ویژه جنس مخالف بسیار مشکل شده و در عین حال که علاقه زیادی برای این برقراری ارتباط دارند اما از آن نیز می ترسند و صحنه های زیبایی چون "دیدار می نمایی و پرهیز می کنی" را پدید می آورند و من نیز با درک این موقعیت نوجوانان دو مجموعه "ترانه های عاشقانه" و "کاش حرفی بزنیم" را با استفاده از ابزارهای دینی و روانشناسی برای آن ها رقم زدم.

وی با اشاره به توجه نوجوانان به داستان های پینوکیو و شازده کوچولو و شخصیت انگاری نوجوانان در کشورهای مختلف تصریح کرد: دوره نوجوانی دورانی است که نوجوانان از طرفی به دنبال همزادپنداری بوده و از طرف دیگر به دنبال مریدی و مرادی اند و نوجوان نیاز به حرف زدن و راهنمایی گرفتن دارد و در این دوره والدین و معلم از هرچیزی بیشتر اهمیت دارند.

این شاعر کودک و نوجوان در پایان بخش اول مراسم گفت: اگرچه در زمان ما کتاب کودک و نوجوانی با معنای امروزی وجود نداشت اما من خوشحالم که امروزه آثار زیادی برای کودکان و نوجوانان در ایران منتشر می شود و امیدوارم به زودی به معیارهای جهانی و متناسب با تعداد دانش آموزان اثر تولید شود.

ایستگاه قطار خانگی

دیلی استار؛ مردی که عاشق لوکوموتیوهای بخار است، سه سال وقت صرف کرد تا نمونه مینیاتوری آن را در حیاط منزلش بسازد. اریک مارشال که 68 سال دارد، پس از بازنشستگی شروع به ساختن این ماکت کرد که شامل چهار قطار، ایستگاه های مختلف، علائم، پل ها، خانه ها، آبشار و حتی تراموای برقی است. این خط آهن مینیاتوری که در یورکشایر اسکاتلند ساخته شده، هر روز پذیرای تعداد زیادی از مردم است و آقای مارشال تاکنون 500 پوند از این راه به انجمن حمایت از بیماران سرطانی کمک کرده. وی در این باره می گوید؛ «تمام خانه ها و ایستگاه هایی را که در این ماکت می بینید از تخته چندلا ساخته شده. من از هر چیزی که جلوی دستم بود استفاده کردم. هیچ وقت چیزی را دور نمی اندازم و همه وسایل بی مصرف را به نوعی در ساختن ماکتم به کار گرفته ام.»



نمره انضباط در کارنامه ایتالیایی هایوپی آی؛ آموزش و پرورش ایتالیا برای کاهش رفتارهای ناهنجار دانش آموزان دبیرستانی این کشور ایده جدیدی دارد. خانم گلمینی وزیر آموزش ایتالیا عنوان کرد در راستای حل مشکل رفتارهای نادرست نوجوانان به خصوص در دبیرستان ها، مقامات تصمیم گرفته اند نمره اخلاق را هم در کارنامه دانش آموزان بگنجانند. در این صورت دانش آموزان قلدری که اوضاع مدرسه را به هم می ریزند باید بیشتر مراقب رفتارشان باشند، چون اگر نمره لازم را کسب نکنند، مردود خواهند شد؛ «این حرکت کاملاً ضروری بود. اگر این گردن کلفت های کم سن و سال نمره نگیرند مجبور می شوند آن سال تحصیلی را از نو بخوانند.»

این اقدام دولت ایتالیا به نظر زنده کردن همان نمره انضباط قدیمی است که بیش از یک دهه قبل از سیستم آموزش این کشور حذف شد. اطلاعات انجمن بیماری های کودکان و نوجوانان ایتالیا نشان می دهد در طول دو سال گذشته آمار گردن کلفتی و قلدری کردن در میان دانش آموزان شش درصد افزایش داشته است.

چند داستان کوتاه



توکای پیری تکه نانی پیدا کرد ، آن را برداشت و به پرواز در آمد . پرندگان جوان این را که دیدند ، به طرفش پریدند تا نان را از او بگیرند .
وقتی توکا متوجه شد که الان به او حمله می کنند ، نان را به دهان ماری انداخت و با خود فکر کرد:
- ((وقتی کسی پیر می شود ، زندگی را طور دیگری می بیند : غذایم را از دست دادم ؛ اما فردا می توانم تکه نان دیگری پیدا کنم . اما اگر اصرار می کردم که آن را نگه دارم ، در وسط آسمان جنگی به پا می کردم ؛ پیروز این جنگ ، منفور می شد و دیگران خود را آماده می کردند تا با او بجنگند و نفرت قلب پرندگان را می انباشت و این وضعیت می توانست مدت درازی ادامه پیدا کند.
فرزانگی پیری همین است : آگاهی بر این که باید پیروزی های فوری را فدای فتوحات پایدار کرد.))




   
در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو
انتهای چوبی می بست...چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای
خانه اش آب می برد.
یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر
خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.
مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که
وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما
کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را
انجام دهد. هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است.
کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب
بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند : " از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی
که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای...فقط نصف
تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای. "
مرد خندید و گفت: " وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن. "
موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده...سمت خودش...
گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند.
مرد گفت: " می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه
می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم. این
طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها
آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر
تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟ "




   
سالها فکر و هوشم را به او سپرده بودم ، برایم بتی شده بود دست نیافتنی ، با حرارت تمام در پایان یکی از سمینارهای دانشکده این جمله ارد بزرگ را به ریشخند گرفته بود که : بن و ریشه هستی مانند گردونه ای دوار است که همه چیز را گرد رسم کرده است برسان : گردش روزها ، چرخش اختران و ستارگان ، چرخش آب بر روی زمین ، زایش و مرگ ، نیکی و بدی ، گردش خون در بدن ، حرکت اتم و ...
استاد می گفت انسان همواره در دامنه کوه رشد و کمال است تا در نهایت به قله اخلاق و کمال برسد پس کودکی ابتدای این سطح و کمال ، قله انتهای این مسیر است .
خطی شیب و صاف ، او ارد بزرگ را انسانی متحجر فرض می کرد که دایم میل به بازگشت به مرحله نخستین را دارد .
صورت استادمان برافروخته بود و سوار کلام ، یکی از دانشجویان کاغذی به او داد چون پشت سرش بودم هنگام باز کردن کاغذ این جمله را در آن دیدم ( همواره بدنبال روزهای بی ریای کودکیم ) استاد از همکلاسیم پرسید این جمله را که نوشته و او مردی تنومند با موهای خاکستری را به استاد نشان داد که از انتهای سالن بیرون می رفت . استاد کیفش را برداشت و به سوی او رفت ، کنجکاو شدم و بدنبالش دویدم در سرسرای خروجی دانشکده استاد مچ آن مرد مو خاکستری را گرفت و سلام کرد و با شرمندگی گفت : کودکی کردم مرا عفو کنید ، آن مرد خنده ایی کرد و گفت پس گیتی دوار است و ما می توانیم به قول شما کودکی هم بکنیم پیشانی استادمان را بوسید و رفت چند دقیقه بعد فهمیدم آن مرد مو خاکستری ارد بزرگ بود...





روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود ، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد .سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود ، مورچه به داخل دهان او وارد شد ، و قورباغه به درون آب رفت.
سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد ، ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود ، آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت .
سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید.
مورچه گفت : " ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند . خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم . خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد .
این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم وبه دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شناوری کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند ومن از دهان او خارج میشوم ."
سلیمان به مورچه گفت : (( وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای ؟ ))
مورچه گفت آری او می گوید :
ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن