یکی از ابزاری که این روزها برای انتقال و نگهداری اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرد حافظههای فلش میباشد.
هر روز شاهد افزایش ظرفیت ذخیرهسازی و کاهش اندازه این ابزار مفید و کاربردی هستیم، اما مهندسان روی حافظههایی کار میکنند که فرای تصور است.
دکتر جیمز ام تور (James M.Tour) شیمیدان «شیمی آلی» دانشگاه رایس در هاستون مشغول کار روی پروژه ساخت حافظههای قابل انعطاف و شفاف است که صنعت این حافظهها را دگرگون خواهد کرد.
بنا بر گفته وی آنها قادر خواهند بود تا شش یا هفت سال آینده حافظه فلش قابل انعطاف و شفافی بسازند که دارای ویژگیهای منحصربهفردی خواهد بود.
این حافظهها علاوه بر انعطافپذیری و شفاف بودن نسبت به نسل فعلی مقاومتر و کوچکتر بوده و قادر است اطلاعات بیشتری را در خود ذخیره نماید.
نمونه اولیه ساخته شده در آزمایشگاه شیمی از لایهای گرافنی ساخته شده که ماده اصلی آن کربن میباشد و قابلیت تحمل دمای ۵۳۹ درجه سانتیگرادی را داراست. این نوع فلشها را براحتی و مانند کاغذ میتوان تا کرد.
تراشه این فلش برای پیکربندی اطلاعات از دو بیت استفاده مینماید و با ترکیببندی سهبعدی امکان ذخیرهسازی اطلاعات بیشتری را فراهم میآورد.
علاوه بر شفاف و منعطف بودن این حافظهها و سرعت بالا در ذخیرهسازی و ظرفیت بالا احتمالا نوع بازخوانی و انتقال اطلاعات هم دستخوش دگرگونی میشود و با کشیدن و حرکت دادن آن روی صفحه نمایشگر، اطلاعات آن بازخوانی خواهد شد. از این حافظهها میتوان روی شیشه جلوی خودرو برای نمایش اطلاعات نیز استفاده نمود.
باید چند سال منتظر بود و دید آنچه دکتر جیمز و همکارانش در آزمایشگاه خود در سر میپرورانند به واقعیت تبدیل خواهد شد یا خیر؟
قطعات الکترونیک شفاف و منعطفی که این روزها خبرهای زیادی درباره آنها شنیده میشود، پیشتازان نسل آینده ابزار و لوازم شفافی هستند که در جیب شما جای میگیرند. پنجرههای هوشمند که میتوانند صنعت هوانوردی، اتومبیل و حتی خانههای آینده را دستخوش تحول کنند، محصول این انقلاب به شمار میروند.
سال گذشته خبرهایی مبنی بر ساخت باتریهای شفاف داشتیم که در کنار آیسیها و حافظههای شفاف میتوانستند نویدبخش گوشیهای موبایل پلاستیکی باشند که شاید روی عینک یا حتی لنزهای کوچک چشمی شما وصل شوند.
این فناوری در کنار پیشرفتهای شگفتانگیز ارتباط با مغز از طریق امواج مغزی، آینده کاملا متفاوتی را ترسیم میکند.
gizmag - مترجم: سیدمحمدرضا محمدی
پروژههایی مثل طراحی شبکههای میان سیارهای، دسترسی همگانی به ماه، کنترل روباتهای فضانورد در اعماق منظومه شمسی و...
امروزه ماهوارههایی که دور زمین میگردند، در هر ساعت حجم زیادی از اطلاعات را به زمین میفرستند.
فضانوردان ساکن ایستگاه بینالمللی فضایی هم باید نتایج مطالعات و دادههای خود را به زمین برسانند. این «ارسال به زمین» وجه مشترک همه ماهوارهها و ایستگاه بینالمللی فضایی است، اما با گسترش حجم دادهها و پیچیدگی آنها، نیاز به وجود یک شبکه بینماهوارهای احساس میشود.
همچنین در آیندهای نه چندان دور، مریخنوردها یا پایگاههای علمی روی ماه، با ماهوارههای پرسرعت پشتیبانی خواهند شد.
فضانوردان در اطراف سیارکهایی بسیار دور در حال تحقیق خواهند بود و به ارتباط با یکدیگر و با زمین نیاز دارند و سیستمهای ارتباطی پیشرفته آنها باید کنترل شود. برای همه این پروژهها، لازم است یک سرویس قوی و کامل، همگی این مجموعه را تحت پوشش قرار دهد.
متخصصان ناسا، اسا و سایر سازمانهای فضایی مهم جهان، از سال 1982، پیوسته با هم ملاقاتهایی دارند و طی جلساتی ایجاد شبکه فضایی و ویژگیهای آن را بررسی میکنند.
این گروه متخصص که کمیته مشورتی سیستمهای فضایی نام گرفتند، پیشبینی میکنند در آینده، ابتدا ارتباطات بین ماهوارهای گسترش پیدا کند و سپس ارتباطات قوی رادیویی به سیاره مریخ هم برسد.
یک نمونه از این دست ارتباطات فضایی سال 2008 بین ناسا و اسا برقرار شده است: هنگام فرود مریخ نورد فونیکس، روی سطح این سیاره سرخ، پایگاه دادههای مریخ در اسا، با استفاده از تجهیزاتش، اطلاعاتی از شرایط جوی مریخ و وضعیت مناسب برای فرود را به ناسا داد تا ناسا هم به کمک آنها بتواند فونیکس را به سلامت فرود آورد.
البته امسال هم یک پروژه شبیهسازی ارتباطات فضایی اجرا خواهد شد. قرار است در ماه مهر، آندره کوئیپرز، فضانورد ساکن ایستگاه بینالمللی فضایی به طور آزمایشی از ایستگاه یک روبات روی زمین را کنترل کند.
این روبات که کنترل از راه دور آن در دست کوئیپرز است، در مرکز تحقیقاتی اسا قرار داده شده است. دانشمندان امیدوارند این شبیهسازی، اولین گام برای کنترل مریخنوردها از ایستگاه فضایی باشد.
توسعه شبکه ارتباطات فضایی، هدف نهایی فناوری فضا نیست، ولی به دانشمندان و فضانوردان کمک میکند تا بتوانند بهتر به تحقیقات و کاوشهای خود بپردازند و نتایج آن را منتشر کنند.
مریم درودیان
«دکتر سلام» عنوان برنامهای است که توسط شبکه آموزش سیما تولید و در شبکههای مختلف پخش میشود.
روابط عمومی شبکه آموزش بخشهایی از این برنامه را در قالب ستون دکتر سلام برای جامجم ارسال میکند که به صورت پرسش روز در صفحه سلامت چاپ خواهد شد.
مخاطبان میتوانند با ارسال پیامک به سامانه 30000706 سوالات خود را در موارد مختلف مطرح و در برنامه زنده «دکتر سلام» که هر شب ساعت ٢١ از شبکه آموزش پخش میشود، پاسخ خود را دریافت کنند.
امروز دکتر داریوش فرهود، متخصص ژنتیک به پرسش ما پاسخ میدهد.
بیماری تالاسمی چیست؟
تالاسمی به گروهی از اختلالات ژنتیکی در خون اطلاق میشود. برای فهم تأثیر تالاسمی بر بدن انسان لازم است ابتدا درباره نحوه ساختهشدن خون در بدن نکاتی را بدانیم.
هموگلوبین جزو انتقالدهنده اکسیژن در سلولهای قرمز خونی است. هموگلوبین شامل دو پروتئین مختلف به نام آلفا و بتا است. اگر بدن توانایی تولید کافی از هر نوع پروتئین را نداشته باشد، سلولهای خونی به طور کامل شکل نمیگیرد و در این صورت توانایی انتقال اکسیژن کافی را ندارد و در نتیجه نوعی کمخونی در بدن ایجاد میشود که شاید تا پایان عمر همراه فرد باشد.
تالاسمی که یکی از شایعترین بیماریها در ایران است معمولا از پدر و مادری که ناقل ژن کمخونی است به فرزندان به ارث میرسد.
گاهی کمخونی و فقرآهن با تالاسمی اشتباه گرفته میشود. اولین قدم برای تشخیص این بیماری تعیین موتاسیون است. باید بررسی شود که پدر و مادر چه نوع موتاسیونی دارند. به طور مثال، کمخونی داسی شکل 300 یا 400 موتاسیون دارد.
در مورد همسرانی که تالاسمی دارند، هیچ ممنوعیت ازدواج وجود ندارد؛ همسران تحت آزمایش لازم قرار میگیرند و به آنها اجازه داده میشود، در دوره بارداری آزمایش پیش از تولد را انجام دهند. چنانچه این آزمایش انجام نشود، 25 درصد امکان دارد که فرزندشان به تالاسمی مبتلا شود.
راههای پیشگیری از تالاسمی چیست؟
ـ انجام آزمایش خون از نظر کمخونی
ـ انجام آزمایش روی جنین در هفتههای اول حاملگی در دوران بارداری
کنترل و درمان بیماری
مهمترین راه درمان تالاسمی، تزریق مداوم خون است. شایعترین درمان برای تمامی شکلهای تالاسمی، تزریق سلولهای قرمز خونی است.
در صورتی که بیمار در گذشته، به اندازه کافی خون دریافت نکرده باشد، لازم است برای بهبود کیفیت زندگی وی، تعداد دفعات تزریق خون را افزایش دهد.
به گزارش روز چهارشنبه جام جم آنلاین به نقل از لوفیگارو، مقامات ایالت نوادا در غرب آمریکا یک اتومبیل که به تنهایی حرکت می کند را شماره گذاری کرده و به آن اجازه تردد در این ایالت را دادند.
این نخستین بار است که در ایالات متحده آمریکا این گونه اتومبیل ها را شماره گذاری می کنند. این تصمیم در پی تردد نمایشی اخیر این اتومبیل در خیابان های لاس وگاس اتخاذ شد.
تویوتا پریوس اصلاح شده مجهز به دوربین های ویدئویی ، رادارها و یک حسگر لیزری که به اتومبیل اجازه می دهد ترافیک پیرامونش را تشخیص دهد از این پس مجاز به حرکت در کلیه مناطق ایالت نوادا است.
سیستم ناوبری اتومبیل در عین حال نقشه های کاملا مشخص را دنبال می کند تا به مقصدش برسد. گوگل اطمینان می دهد که تردد با این اتومبیل به مراتب ایمن تر و بدون شک لذت بخش تر خواهد بود.
هنوز جزییات مربوط به مجوز تردد این اتومبیل فاش نشده است.
با این حال، پلاک این اتومبیل با نماد «infini» ودر پی آن ارقام 001 به رنگ قرمز به خوبی از سوی پلیس یا مردم قابل شناسایی است.
مسئول اداره شماره گذاری اتومبیل ها در ایالت نوادا اعلام کرد: به گمان من استفاده از نماد «infini» بهترین شیوه برای معرفی یک اتومبیل نسل آینده بود.
مقامات ایالت نوادا کتمان نکردند که با دادن مجوز تردد به این اتومبیل بدون راننده امیدوارند تا گوگل را برای توسعه ، آزمایش و تولید این گونه اتومبیل ها ترغیب کنند. مترجم : بهرام افتخاری
جرم الاغ باید بالاتر از این حرفها باشد، چون فیلم کوتاهی که بتازگی از کشتار او در یک منطقه بیابانی منتشر شده، ثابت میکند اگر الاغی به دست یک مرد آن هم با پتک کشته میشود، حتما جرم سنگینی دارد.
کمتر کسی دل دیدن فیلم مستندی را دارد که در آن یک کره الاغ طوسی رنگ با وارد شدن ضربههای سنگین پتک فلزی به سرش ابتدا روی زمین نیمخیز میشود و با تکرار ضربهها به سرش بتدریج نقش بر زمین میشود، در حالی که گرد و خاک جمع شده در اطراف پیکرش نشان میدهد که او برای زنده ماندن تقلای زیادی کرده است.
الاغ حالا مرده، آن هم در نقطهای که سایتهای خبری، «سمیرم» معرفیاش کردهاند، همانجا که سال پیش چند مرد در حالی که قهقهه میزدند، ابتدا خرس مادر را کشتند و سپس شکم تولههای هراسان را زندهزنده دریدند و به مرگ تدریجی و دردناک آنها آن هم با رودههای آویزان خندیدند.
فاجعه کشتار خرسها در سمیرم با یک بلوتوث در تمام کشور پخش شد که البته مسوولی آن را تکذیب نکرد و مسوولان محلی نیزپذیرفتند که این فاجعه در قلمرو مدیریتی آنها اتفاق افتاده است.
آنها حتی پس از غلیان احساسات افکار عمومی اعلام کردند که مسببان حادثه را هم دستگیر کردهاند و تحویل مراجع قضایی دادهاند تا به اشد مجازات برسند، اما موضوع درباره مرگ این الاغ کاملا متفاوت است.
تکذیب پشت تکذیب
احمدرضا لاهیجانزاده، مدیرکل محیطزیست استان اصفهان در گفتوگو با ایسنا اعلام کرده که اصلا از این ماجرا اطلاع ندارد، اما مطمئن است که انتشار این اخبار در رسانهها به ضرر کشور تمام میشود، چون آنوقت کشورهای خارجی نتیجه میگیرند که مردم ایران مردمی خشونتطلبند.
مدیر اداره محیط زیست شهرستان سمیرم هم از این اتفاق اظهار بیاطلاعی کرده و اساسا آن را کذب و بیاساس خوانده است، درست همانند غلامرضا قائدیها، فرماندار سمیرم که با آوردن نام این شهرستان در کنار این حادثه مشکل دارد و در گفتوگو با ایسنا تاکید کرده که اگر رسانهها یا انجمنها به این موضوع دامن بزنند، حتما از طریق مراجع قضایی با آنها برخورد خواهد شد.
اما سمیرم یا هر جای دیگر چقدر اهمیت دارد؟ مگر مهم مرگ حیوانات به دست برخی آدمها نیست که نام ایران را یدک میکشند؟ مگر انتشار این فیلمها در جامعه نمیتواند قبح زجرکش کردن حیوانات در جامعه را بشکند؟ و مگر نه اینکه بالاترین مقام مسوول در محیطزیست کشور باید در مقابل این اتفاقات پاسخگو باشد؟
حیوان آزاری ، اینجا، آنجا، همه جا
گربههای لگدخورده، بچهگربههایی که با تفنگهای ساچمهای کشته میشوند، ماهی قرمزهایی که داخل کیسههای پلاستیکی به دست بچهها آنقدر پیچ و تاب میخورند تا بمیرند، جوجه خروسهایی که با مواد شیمیایی رنگآمیزی میشوند تا جلب مشتری کرده و به خانه این و آن راه پیدا کنند و در نهایت هم یا خوراک گربه محله شوند یا به خاطر انواع عفونتها بمیرند، جوجه اردکهایی که تن نرم و لطیفشان هوس فشرده شدن در دست را در بچهها زنده میکنند و آنقدر آنها را فشار میدهند تا سنکوپ کنند، لاکپشتها و سنجابهای بیچارهای که به دست مردم خریده میشوند، اما به خاطر آلودگی یا گرسنگی میمیرند، سگهایی که به خانهها راه پیدا میکنند، اما چون صاحبانشان پول کافی برای تغذیه آنها ندارند، با همان حال سوءتغذیه رها میشوند تا چه سرنوشتی پیدا کنند همه و همه حکایت مظلومیت حیوانات در کشورمان را روایت میکند.
شیرها و ببرها که تکتکشان در طول تاریخ به دست مردم کشته شدهاند، تا حالا دنیا، ایران را به عنوان کشوری که نسل این دو گربهسان را منقرض کرده، بشناسد.
پلنگها هم که دارند راه شیرها و ببرها را طی میکنند و سالی نیست که خبر شکار آنها به دست شکارچیان یا چوپانانی که از هول نجات گله به آنها حمله کردهاند، منتشر نشود. یوزپلنگها هم مقتولان همیشگی جادهها هستند؛ همانهایی که با اغماض بسیار، تعدادشان شاید به 100 قلاده برسد.اوضاع حیوانات خانگی و حیاتوحش ایران سالهاست که به این شکل میلنگد و پیش میرود، در حالی که تلاشی هم برای تغییر قوانین حمایتی از آنها یا دمیدن روح محبت به حیوانات در مردم از سوی هیچ نهاد دولتی و قانونگذاری دیده نمیشود، اما طبیعت هم طاقتی دارد و اگر فشار از حد توانش بیشتر شود، خواهد شکست.
ضعف فرهنگی درباره حیوانات
روزی که برای انجام مصاحبه با محمدجواد محمدیزاده رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور به ساختمان پارک پردیسان رفتیم، نبود قانون محکم و حمایتگر از حیوانات و ضعف فرهنگی در مواجهه با حیوانات را با او در میان گذاشتیم و البته او نیز این موضوع را تایید کرد، ولی چون حواله بهبود اوضاع را به آینده داد، دل چرکینمان گذاشت.
او در روزهایی که موضوع کشتار خرسها هنوز داغ بود، به «جامجم» گفت: دستگاه قضایی قطعا با متخلفان برخورد خواهد کرد، ضمن اینکه نقص قوانین هم قابل کتمان نیست. البته با مرگ یک خرس و دو تولهاش که نسل خرس منقرض نمیشود، ولی با این حال، تمام گزارشهای کشتار حیاتوحش، به طور روزانه به دست من میرسد، برای همین میگویم که این اتفاقات بندرت روی میدهد، اما به هر حال اولویت ما اصلاح قوانین به منظور حمایت از حیوانات است که این نیز مستلزم حمایتهای قوه مقننه است.
عبور گذری از کنار چنین موضوعاتی بیشک به نفع هیچکس تمام نمیشود، چون وقتی لازمه اصلاح امور، داشتن قوانین محکم و فرهنگسازی است، پس جای خالی آن با هیچ چیز حتی با زیباترین حرفها و قولها هم پر نمیشود.
شهرام امیریشریفی از فعالان حقوق حیوانات دقیقا چنین نظری دارد. او به ایسنا میگوید: در کشور ما قانون مکتوبی برای مجازات حیوانآزاران وجود ندارد؛ به طوری که چندی قبل در پروندهای که فردی متهم به سوزاندن یک الاغ شده بود، توسط دادگاه به 50 ضربه شلاق متهم شد که در مرحله تجدیدنظر این حکم به حفظ 50 حدیث و روایت درخصوص حقوق حیوانات تغییر پیدا کرد.
او در توضیح این اتفاق اضافه میکند: در مواردی که قانون بصراحت مجازاتی را برای جرم بیان نکرده، قاضی میتواند طبق رویه قضایی به احکام مشابه استناد کند. این در حالی است که کشتن یا آزار حیوانات بدون دلیل و توجیه در برخی کشورها جرم محسوب میشود و متخلفان به عنوان تهدیدکنندگان امنیت جامعه معرفی میشوند.
فرهنگسازی، پا به پای مجازات
نمیشود پتکی به اسم قوانین سخت در دست گرفت و هرکس تخلفی کرد، آن را بلافاصله روی سرش کوبید؛ حرف تمام فعالان حوزه حیوانات هم همین است.
آنها اگرچه اعتقاد دارند همانطور که برای کشتن یک انسان مجازات تعیین میشود و از بین بردن گیاهان مثلا یک درخت مجازات دارد و باید به کسی که دست به کشتار حیوانات میزند، هم به چشم کسی نگاه کرد که جانداری را از بین برده، ولی قبل از مجازات باید به او آموزش داد و اگر باز هم تخلف کرد، آنوقت مجازاتش کرد.
رضا جوالچی جزو این گروه است. دبیر انجمن حمایت از حیوانات در حالی که میگوید قوانین مربوط به حمایت از حیوانات مربوط به دهها سال قبل است و فقط برخی حیوانات را آن هم با مجازاتهای اندک شامل میشود، به «جامجم» توضیح میدهد: درست است که جریمههای تعیین شده برای کشتار حیوانات بسیار ناچیز است و حالت بازدارندگی ندارد، اما باید دانست مجازات وقتی جواب میدهد که به موازات آن فرهنگسازی هم انجام شده باشد؛ به طوری که افراد در خانواده با قبح حیوان آزاری آشنا شوند و یاد بگیرند که حیوانات هم درست مثل انسانها دارای روح و جسم و احساس درد و وحشت هستند.
او که تعداد پروندههای مربوط به آزار حیوانات در کشور را بسیار زیاد توصیف میکند، به وضعیت سایر کشورهای جهان در این بخش اشاره میکند و میگوید: در اغلب کشورها، کسانی که حیوانات را آزار میدهند، مورد روانکاوی قرار میگیرند، چون آنها معتقدند کسی که حیوانی را بیازارد، قطعا تهدیدی برای انسانها هم محسوب میشود و برای پیشگیری از جرایم بعدی باید آنها را تحت نظر گرفت؛ در حالی که در کشور به موضوع هرگز اینگونه نگاه نمیشود.
اما کمتوجهی تا کی؟ تاخیر در آموزش به مردم تا کجا؟ ضعف قوانین، جریمههای ملایم و تعارف با متخلف تا چه زمانی؟ آیا فکر کردهایم که ظرفیت محدود حیاتوحش کشور و حیوانات خانگی مورد ظلم واقع شده تا چه حد توان تحمل فشارهای مضاعف را دارند؟
مریم خباز