نیم نگاهی به ترانههای خاطره انگیز(3) ای ایران...ای مرز پرگهر حسن فرازمند
در شماره قبل و در دومین بخش از سلسله مطالب مربوط به سرود ملی ای ایران یا همان«مرز پرگهر»برایتان نوشتم که این سرود برای نخستین بار در سالن سینما تهران در خیابان استانبول و برای 2 شب متوالی و هر شب هم بنا به تقاضای حاضران، سه بار اجرا شد که حاضران در سالن سینما تهران هر بار با شور و هیجانی خاص ارکستر، خواننده و گروه کر را همراهی کردند.
در آن شب تاریخی، استقبال زیاد حاضران و نیز تأثیر شگرفی که این سرود بر جا گذاشت، وزیر فرهنگ وقت(وزارت ارشاد فعلی) را برآن داشت تا از اعضای سازنده این اثر تاریخی تجلیل به عمل آورد و سپس آنها را به مرکز پخش صدا فرستاد تا صفحهای از این سرود ضبط و هر روز صبح از رادیو تهران ِآن روزگار پخش شود و همین طور هم شد و از آن پس صبحها هر روز، مردم با این سرود راهی بازار و کار و تجارت میشدند.
اجراهای بعدی
اجراهای زنده بعدی سرود ملی «مرز پرگهر» در سالهای 1337 تا 1342بود که نتایج این اجراها در ارکستر بزرگ گلها بود که غلامحسین بنان، خواننده محبوب آن روزگار، خودش این سرود را خواند. سرود «ای ایران» یا مرز پرگهر در دستگاه و آواز دشتی ساخته شده بود و ملودی اصلی آن وامدار برخی نغمههای موسیقی بختیاری که معمولاً دارای رگهها و فضاهایی حماسی هستند، بود.
از دیگر ویژگیهای این سرود این بود که کلمات بیگانه و غیرایرانی کمی در آن استفاده شده بود و بیشتر واژههای آن به زبان فارسی بود. آن هم به این دلیل که ترانه سرای آن یعنی مرحوم دکتر حسین گلگلاب، خود یکی از واژهپردازان در علوم طبیعی بود که به دلیل داشتن همین تخصص در سال 1315 سردبیری فرهنگستان ایران را پذیرفت.
اصولاً مرحوم گلگلاب در وضع کردن و ساختن واژههای علوم طبیعی در ایران به ویژه رشته گیاهشناسی سهم بسزایی داشته است. او خودش در این باره گفته است:« ... قبل از آن که فرهنگستان ایران به وجود آید، من200 تا 300 لغت ساخته بودم که در کتابهای درسی ایران به کار برده میشد. واژههایی مثل کاسبرگ، گلبرگ، تخمدان، پرچم و غیره که بعدها با تشکیل شدن فرهنگستان کسی با کاربرد آنها مخالفت نکرد و اساساً خیلی از کارشناسان زبان فارسی هم در آن روزگار نمیدانستند که این سری لغات قبلاً وجود نداشته است؛ چرا که خیلی سریع جزئی از زبان مردم شده و مردم به راحتی آنها را پذیرفتند و در مدارس هم آنها را به کار بردند و حتی گروهی از زبانشناسان که مخالف معادلسازی بودند، با این لغتها مخالفتی نداشتند.»
بله واقعاً جالب است که سراینده یک ترانه یا یک سرود ملی از بنیانگذاران برخی واژهها باشد و لغاتهایی مثل قارچ، جلبک و گلسنگ در متون زیستشناسی توسط او ساخته شده باشد. جای تأسف در این است که در این روزگار، ترانهسرایان شیوه استفاده کردن از واژههای رایج مردم را نیز درست نمی دانند و در سرودهای این روزگار عبارت نادرستی مثل«لشکرغرورآفرین» را به کار میبرند؛ حال آن که واژه «غرور» معنای «کبر» را میدهد و ترکیباتی چون استکبار هم از آن گرفته میشود.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
نیم نگاهی به ترانههای خاطره انگیز(3)
ای ایران...ای مرز پرگهر
حسن فرازمند
در شماره قبل و در دومین بخش از سلسله مطالب مربوط به سرود ملی ای ایران یا همان«مرز پرگهر»برایتان نوشتم که این سرود برای نخستین بار در سالن سینما تهران در خیابان استانبول و برای 2 شب متوالی و هر شب هم بنا به تقاضای حاضران، سه بار اجرا شد که حاضران در سالن سینما تهران هر بار با شور و هیجانی خاص ارکستر، خواننده و گروه کر را همراهی کردند.
در آن شب تاریخی، استقبال زیاد حاضران و نیز تأثیر شگرفی که این سرود بر جا گذاشت، وزیر فرهنگ وقت(وزارت ارشاد فعلی) را برآن داشت تا از اعضای سازنده این اثر تاریخی تجلیل به عمل آورد و سپس آنها را به مرکز پخش صدا فرستاد تا صفحهای از این سرود ضبط و هر روز صبح از رادیو تهران ِآن روزگار پخش شود و همین طور هم شد و از آن پس صبحها هر روز، مردم با این سرود راهی بازار و کار و تجارت میشدند.
اجراهای بعدی
اجراهای زنده بعدی سرود ملی «مرز پرگهر» در سالهای 1337 تا 1342بود که نتایج این اجراها در ارکستر بزرگ گلها بود که غلامحسین بنان، خواننده محبوب آن روزگار، خودش این سرود را خواند. سرود «ای ایران» یا مرز پرگهر در دستگاه و آواز دشتی ساخته شده بود و ملودی اصلی آن وامدار برخی نغمههای موسیقی بختیاری که معمولاً دارای رگهها و فضاهایی حماسی هستند، بود.
از دیگر ویژگیهای این سرود این بود که کلمات بیگانه و غیرایرانی کمی در آن استفاده شده بود و بیشتر واژههای آن به زبان فارسی بود. آن هم به این دلیل که ترانه سرای آن یعنی مرحوم دکتر حسین گلگلاب، خود یکی از واژهپردازان در علوم طبیعی بود که به دلیل داشتن همین تخصص در سال 1315 سردبیری فرهنگستان ایران را پذیرفت.
اصولاً مرحوم گلگلاب در وضع کردن و ساختن واژههای علوم طبیعی در ایران به ویژه رشته گیاهشناسی سهم بسزایی داشته است. او خودش در این باره گفته است:« ... قبل از آن که فرهنگستان ایران به وجود آید، من200 تا 300 لغت ساخته بودم که در کتابهای درسی ایران به کار برده میشد. واژههایی مثل کاسبرگ، گلبرگ، تخمدان، پرچم و غیره که بعدها با تشکیل شدن فرهنگستان کسی با کاربرد آنها مخالفت نکرد و اساساً خیلی از کارشناسان زبان فارسی هم در آن روزگار نمیدانستند که این سری لغات قبلاً وجود نداشته است؛ چرا که خیلی سریع جزئی از زبان مردم شده و مردم به راحتی آنها را پذیرفتند و در مدارس هم آنها را به کار بردند و حتی گروهی از زبانشناسان که مخالف معادلسازی بودند، با این لغتها مخالفتی نداشتند.»
بله واقعاً جالب است که سراینده یک ترانه یا یک سرود ملی از بنیانگذاران برخی واژهها باشد و لغاتهایی مثل قارچ، جلبک و گلسنگ در متون زیستشناسی توسط او ساخته شده باشد. جای تأسف در این است که در این روزگار، ترانهسرایان شیوه استفاده کردن از واژههای رایج مردم را نیز درست نمی دانند و در سرودهای این روزگار عبارت نادرستی مثل«لشکرغرورآفرین» را به کار میبرند؛ حال آن که واژه «غرور» معنای «کبر» را میدهد و ترکیباتی چون استکبار هم از آن گرفته میشود.